426: امام عليه السلام (درباره آزمايش مردم) فرموده است:
(1) (مردم را) بيازما تا (آنها را) دشمن دارى (چون در ظاهر بيشتر مردم بد نيستند هنگام آزمايش بديشان آشكار مى گردد. سيد رضى «عليه الرحمة» فرمايد:) بعضى مردم اين فرمايش را از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم روايت می كنند و از آنچه كمك می كند كه اين فرمايش از اميرالمؤمنين عليه السلام مى باشد آنست كه ثعلب بيان كرده ابن اعرابى براى ما نقل نمود كه مأمون گفته: اگر نه آن بود كه على عليه السلام فرموده اخبر تقله؛ يعنى بيازما تا دشمن دارى، من مى گفتم: اقله تخبر؛ يعنى «مردم را» دشمن دار تا «آنها را» بيازمايى (اين سخن مأمون از آنست كه دوستى با ديگرى عيب پوش است و چون او را دشمن داشتى ممكن است به حال او چنان كه هست پى ببرى، ولى براى مردمان پاك سزاوار نيست پيش از آزمايش كسى را دشمن بدارند يا بى جهت سخن مأمون به كار دنياطلبان بيشتر مى آيد، و ناگفته نماند كه أخبر به ضم باء امر است از خبر الشىء يخبر؛ يعنى آن را از روى آزمايش دانست، و تقله مضارع مجزوم بعد از امر است، و هاء براى وقف است از قلاه يقلى مثل رمى يرمى يعنى او را دشمن داشت)
427: امام عليه السلام (درباره شكرگزارى و دعا و توبه) فرموده است:
(1) نمى شود كه خدا بر بنده درِ سپاسگزارى را بگشايد (امر به شكر فرمايد) و درِ افزونى را به رويش ببندد (بر نعمت نيافزايد)
(2) و درِ دعا و درخواست را بگشايد (دستور دهد كه از او بخواهند) و درِ روا شدن را به رويش ببندد (درخواست او را نپذيرد)
(3) و درِ توبه را بگشايد و درِ آمرزش را به رويش ببندد (گناهش را نيامرزد).
428: امام عليه السلام (درباره جوانمردى) فرموده است:
(1) شايسته ترين مردم به جوانمردى كسى است كه جوانمردان در او ريشه كرده باشند (پدرانش از نيكان و جوانمردان بوده اند. اين فرمايش در نسخ نهج البلاغه نيست ما آن را از نسخه ابن ابى الحديد نقل كرديم).
429: از امام عليه السلام پرسيدند كدام يك از دادگرى يا بخشش برتر است؟ آن حضرت عليه السلام (در برترى عدل از جود) فرمود:
(1) دادگرى چيزها را به جاى خود مى نهد، و بخشش آنها را از جاى خود بيرون مى نمايد (زيرا جواد زياده بر استحقاق مى بخشد) و عدل نگاهدارنده همگان است و جود فقط به كسى بهره مى دهد كه به او بخشش شده پس عدل شريف تر و برتر مى باشد.
430: امام عليه السلام (در نكوهش نادانى) فرموده است:
(1) الناس (تا آخر، اين فرمايش بى كم و زياده همان فرمايش يكصد و شصت و سوم است كه ترجمه و شرحش بيان شد).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)