226: امام عليه السلام (در پاره اى از خوهاى نيك زن) فرموده است:
(1) بهترين خوهاى زن ها بدترين خوهاى مردها است كه سرفرازى و ترسناكى و زفتى مى باشد، پس هرگاه زن متكبره باشد (به كسى جز شوهرش) سر فرود نمى آورد، و هرگاه بخيل و زفت باشد مال خود و شوهرش را نگاه مى دارد، و هرگاه ترسو باشد از آنچه به او رو آورد (و موجب بدنامى و خشم شوهرش گردد) مى ترسد (و دورى مى گزيند).
227: به امام عليه السلام گفتند خردمند را براى ما وصف كن پس آن حضرت (در نشانه خردمند) فرمود:
(1) خردمند كسى است كه هر چيز را به جاى خود گذارد (بگويد آنچه سزاوار است و بجا آورد آنچه شايسته است) گفتند نادان را براى ما بيان فرما فرمود: بيان كردم (سيد رضى «عليه الرحمة» فرمايد:) يعنى جاهل كسى است كه هر چيز را در جاى خود نگذارد، پس بيان نكردن (امام عليه السلام) صفت او را براى او صفت است از آنجا كه وصف او برخلاف وصف عاقل است.
228: امام عليه السلام (در نكوهش دنيا) فرموده است:
(1) به خدا سوگند اين دنياى شما در چشم من خوارتر و پست تر است از استخوان بى گوشت خوك كه در دست گرفتار به بيمارى خوره باشد (خوره دردى است كه موجب خوردن و از بين بردن گوشت و اعضاء شخص شود و آن بدترين بيماری ها است، و اين فرمايش دليل است بر منتهى درجه بيزارى آن حضرت از دنيا، و کسی که در حالات آن بزرگوار «هنگامی كه با پيغمبر اكرم بوده و وقتى كه گوشه نشينى اختيار نموده و زمانی كه بر حسب ظاهر به خلافت رسيده» انديشه نمايد به راز اين سخن پى مى برد).
229: امام عليه السلام (درباره اقسام عبادت) فرموده است:
(1) گروهى خدا را از روى رغبت (در ثواب و پاداش) بندگى می كنند و اين عبادت بازرگانان است (كه سود داد و ستد را در نظر دارند)
(2) و گروهى خدا را از روى ترس بندگى مى نمايند و اين عبادت غلامان است (كه از بيم، فرمان مولاشان را انجام مى دهند)
(3) و گروهى از روى سپاسگزارى خدا را بندگى می كنند و اين عبادت آزادگان است (كه خدا را با معرفت و اخلاص عبادت نموده و نظرى ندارند جز آنكه او را شايسته عبادت و بندگى مى دانند).
230: امام عليه السلام (در نكوهش زن) فرموده است:
(1) همه چيز زن (احوال و صفاتش) بد است و بدترین چيزی كه در او است آنست كه (مرد را) چاره اى نيست از (بودن با) او.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)