عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
136: امام عليه السلام (در شكيبایى) فرموده است‏:
 
(1) شكيبایى به اندازه اندوه مى ‏رسد (مصيبت هر چه بزرگ باشد خداوند برابر آن شكيبایى عطا مى ‏فرمايد)
 
(2) و كسی كه در مصيبت دست خويش به رانش زند (بی تابى كند) پاداشش (كه براى او در آن مصيبت مقرر گشته) تباه مى ‏گردد.
 
 
137: امام عليه السلام (در نكوهش عمل بيجا) فرموده است‏:
 
(1) بسا روزه دارى را كه از روزه داشتنش جز گرسنگى و تشنگى نمى ‏ماند،
 
(2) و بسا نماز (شب) گزارى كه از ايستادن و نماز گزاردنش جز بيدارى و رنج نيست (چون روزه و نماز را طبق دستور انجام نداده)
 
(3) چه نيك است خواب زيركان و روزه باز كردن ايشان (چون آنان آنچه كنند بجا و طبق دستور مى ‏باشد).
 
 
138: امام عليه السلام (در ترغيب به صدقه و زكات و دعا) فرموده است‏:
 
(1) ايمانتان را با صدقه حفظ نمایيد (كه صدقه نشانه كمال ايمان است و مؤمن براى پاداش با نيت پاك به آن مى ‏شتابد)
 
(2) و دارایی هاتان را با زكات دادن در پناه در آوريد (چون اگر ندهيد به فقرا و مستمندان خيانت كرده ‏ايد و شايسته است كه از بين برود)
 
(3) و گرفتاری هاى پى در پى را با دعا و درخواست دور نمایيد.
 
 
139: از سخنان آن حضرت عليه السلام است به كميل ابن زياد نخعى (كه از خواص و نيكان و ياران آن بزرگوار بوده)‏:
 
[قسمت اول حكمت‏]
 
كميل ابن زياد گفته: اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام دست مرا گرفته به صحرا برد، چون به بيرون شهر رسيد آهى كشيد مانند آه كشيدن اندوه رسيده، پس از آن (درباره دانش و دانشمندان) فرمود:
 
(1) اى كميل ابن زياد! اين دل ها ظرف ها (ى علوم و حقائق و اسرار) است، و بهترين آن دل ها نگاه‏دارنده ‏ترین آنها است (سپرده شده را خوب نگاه‏دارى كرده به ياد دارد) پس (هشيار باش و) از من نگاه‏دار و به ياد داشته باش آنچه به تو مى ‏گويم:
 
(2) مردم سه دسته ‏اند: عالم ربانى (داناى خداشناسى كه به مبدأ و معاد آشنا بوده به آن عمل نمايد) و طالب علم و آموزنده ‏اى كه (از جهل و نادانى) بر راه نجات و رهایى يافتن است، و مگسان كوچك و ناتوانند (نادان نفهم به انواع زشتی ها آلوده) كه هر آواز كننده‏ اى (به هر راهى) را پيرو هستند، و با هر بادى مى ‏روند (درست را از نادرست تمييز نداده و به مذهب و طريقه ‏اى پايدار نيستند و به هر راه كه پيش مى‏ آيد مى‏ روند) از نور دانش روشنى نطلبيده ‏اند (در تاريكى نادانى مانده ‏اند) و به پايه استوارى (عقائد حقه كه روى دو پايه عقل و علم است) پناه نبرده ‏اند (آنها را فرا نگرفته و پيرو گمراه كنندگانند).
 
(3) اى كميل! علم بهتر از مال است (زيرا) علم تو را (از گرفتاری هاى دنيا و آخرت) نگاه‏ دارد، و تو مال را (از تباه شدن) نگاه مى ‏دارى، مال را بخشيدن كم مى ‏گرداند و علم بر اثر بخشيدن (ياد دادن به ديگرى) افزونى مى ‏يابد، و پرورده شده و بزرگى به دارایى با از بين رفتن آن از دست مى ‏رود (و بزرگى به علم از بين رفتنى نيست)
 
(4) اى كميل ابن زياد! آشنایى با علم و تحصيل آن دين است كه به سبب آن (در روز رستاخيز) جزاء و پاداش داده می شود، انسان در زندگى خود با علم طاعت و پيروى (از خدا و رسول و ائمه دين) و پس از مرگ پسنديده گویی ها (كه مردم درباره ‏اش مى ‏گويند) به دست مى ‏آورد، و علم فرمانروا است و مال فرمانبر و مغلوب است (مال در معرض انتقال و زوال مى ‏باشد و علم باقى و برقرار).
 
[قسمت دوم حكمت‏]
 
(5) اى كميل ابن زياد! گرد آورندگان دارایی ها تباه شده ‏اند در حالی كه زنده هستند (اگر چه زنده ‏اند ولى غرور و طغيان هلاكشان خواهد كرد) و دانشمندان پايدار مى ‏باشند چندان كه روزگار بجا است، وجودشان (با بدرود گفتن از اين جهان) گمشده است و صورت هاشان (بر اثر ذكر جميل و پسنديده گویى مردم از آنها) در دل ها برقرار است،
 
(6) آگاه باش اينجا علم فراوان هست -و به دست مبارك به سينه خود اشاره فرمود- اگر براى آن ياد گيرندگان مى‏ يافتم (اگر بودند زيركانى كه توانایى فهم آن را داشتند آشكار مى ‏نمودم، در اينجا امام عليه السلام از نبودن كسانی كه لياقت توانایى فهم معارف الهيه را دارند تأسف مى ‏خورد) آرى مى ‏يابم تيز فهم را كه از او (بر آن علوم) مطمئن نيستم (زيرا) دست افزار دين را براى دنيا به كار مى ‏برد، و به نعمت هاى خدا (توفيق به دست آوردن علم و معرفت) بر بندگانش و به حجت هايش (عقل و خرد) بر دوستانش برترى مى ‏جويد (چون چنين كسی آراسته نيست اگر علم حقيقى را به دست آرد وسيله جاه و رونق بازار دنيا و برترى بر بندگان خدا قرار دهد، و به پشتيبانى آن نعمت ها و حجت ها ابواب زحمت و گرفتارى به روى مردم بگشايد) يا مى ‏يابم فرمانبرى را براى ارباب دانش (مقلد و پيرو در گفتار و كردار) كه او را در گوشه و كنار خود (تقليد و پيروى از داننده) بينایى نيست، به اولين شبهه ‏اى كه رو دهد شك و گمان خلاف در دل او آتش مى ‏افروزد (اين صفت كسانى است كه پيرو دين حق هستند ولى فهمشان كوتاه است پس با آنها جز مسائل ظاهرى از قبيل صورت نماز و روزه و بهشت و دوزخ نتوان گفت و در حقایق و معارف اعتماد به فهم آنان نيست) بدان كه نه اين (مقلد بى ‏بصيرت) اهل (امانت و علم حقيقى) مى ‏باشد و نه آن (تيز فهم). يا مى ‏يابم كسى را كه در لذت و خوشى زياده روى كرده و به آسانى پيرو شهوت و خواهش نفس می شود، يا كسى را كه شيفته گرد آوردن و انباشتن (دارایى و كالاى دنيا) است، اين دو هم از نگهدارندگان دين در كارى از كارها نيستند، نزديك ترين مانند به اين دو چهارپايان چرنده مى ‏باشند، در چنين روزگار (كه حامل علم يافت نمى ‏شود) علم به مرگ حامل و نگهدارش مى‏ ميرد (از بين مى ‏رود).
 
[قسمت سوم حكمت‏]
 
(7) بار خدايا! آرى (اللهم بلى در اينجا به منزله كلمه استثناء است) زمين خالى و تهى نمى ‏ماند از کسی که به حجت و دليل دين خدا را بر پا دارد (و آن كس) يا آشكار و مشهور است (مانند يازده امام عليهم السلام) يا (بر اثر فساد و تباهكارى) ترسان و پنهان (مانند امام دوازدهم عجل الله فرجه) تا حجت ها و دليل هاى روشن خدا (آثار نبوت و احكام دين و علم و معرفت) از بين نرود (باقى و برقرار ماند، ابن ميثم «رحمه الله» مى ‏فرمايد: اين فرمايش تصريح است‏ به اينكه وجود امام در هر زمانى بين مردم چندان كه تكليف باقى است واجب و لازم است) و ايشان چندند و كجايند (يا تا چه زمانى ترسان و پنهانند)؟ به خدا سوگند از شمار بسيار اندك هستند، و از منزلت و بزرگى نزد خدا بسيار بزرگوارند، خداوند به ايشان حجت ها و دليل هاى روشن خود را حفظ می كند تا آنها را به مانندانشان سپرده و در دل هاشان كشت نمايند (تا دنيا از دين و علم و حكمت تهى نماند)
 
(8) علم و دانش با بينایى حقيقى به ايشان يك باره رو آورده، و با آسودگى و خوشى يقين و باور به كار بسته ‏اند، و سختى و دشوارى اشخاص به ناز و نعمت پرورده را سهل و آسان يافته ‏اند (براى خوشنودى خدا با همه سختی هاى دنيا ساخته و پارسایى پيش گرفته دلبستگى به دنيا ندارند) و به آنچه (بى ‏كسى و رنج و تنگدستى و گرفتارى كه) نادانان دورى گزينند انس و خو گرفته‏ اند، و با بدن هایى كه روح هاى آنها به جاى بسيار بلند (رحمت خدا) آويخته در دنيا زندگى می كنند، آنانند در زمين خلفاء و نمايندگان خدا كه (مردم را) به سوى دين او مى‏ خوانند، آه آه بسيار مشتاق و آرزومند ديدار آنان هستم (پس فرمود:) اى كميل! اگر مى‏ خواهى برگرد.
 
 
140: امام عليه السلام (درباره گفتار) فرموده است‏:
 
(1) مرد در زير زبان خود پنهان است (تا سخن نگويد شناخته نشود).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط حکمت ها: 466 تا 472 حکمت ها: 461 تا 465 حکمت ها: 456 تا 460 حکمت ها: 451 تا 455 حکمت ها: 446 تا 450 حکمت ها: 441 تا 445 حکمت ها: 436 تا 440 حکمت ها: 431 تا 435 حکمت ها: 426 تا 430 حکمت ها: 421 تا 425