116: از امام عليه السلام از (اوصاف) قريش پرسيدند، فرمود:
(1) اما بنى مخزوم (طايفه اى از قريش) گل خوشبوى قريش هستند (زيرا مردانشان زيرك و زنانشان آراسته اند) سخنان مردانشان (به جهت شيرين زبانى) و زناشويى با زنانشان را (بر اثر آراستگى) دوست مى دارى، و اما بنى عبد شمس (طايفه ديگر از قريش) دوربين ترين قريش مى باشند از رأى و انديشه و جلوگيرنده ترين آنانند چيزی را كه پشت سر ايشان است (در پيشامدها يگانه اند)
(2) و اما ما (بنى هاشم، طايفه ديگر از قريش) بخشنده تريم آنچه را (دارایى) كه در دست مان است، و جوانمردتريم به جا ندادن هنگام مرگ (در ميدان جنگ از كشته شدن باك نداريم) و ايشان (بنى عبد شمس كه بنى اميه از آنها هستند از روى شمار) بيشترند، و (در آميزش) بسيار فريبنده و زشت رو مى باشند، و ما (در گفتار) فصيح تر (رساتر) و نيكخواه تر و (در معاشرت) خوشروتر هستيم.
117: امام عليه السلام (در ترغيب به بندگى) فرموده است:
(1) چه دور است بين دو عمل و كردار عملى (نافرمانى) كه لذت و خوشى آن بگذرد و زيان (كيفر) آن بماند، و عملى (طاعت و بندگى) كه رنج آن بگذرد و پاداش و مزدش بماند.
118: امام عليه السلام پى جنازه اى (كه به گورستان مى بردند) مى رفت شنيد كه مردى مى خندد، پس (در ترغيب به خوهاى پسنديده) فرمود:
(1) گويا مردن در دنيا بر غير ما نوشته شده، و گويا حق (مرگ) در دنيا بر غير ما لازم گشته، و گويا مرده هايى كه مى بينيم (هر روز مى روند) مسافرينى هستند كه به زودى به سوى ما بر می گردند! ايشان را در قبرهاشان مى گذاريم، و دارايی شان را مى خوريم، مانند آنكه ما پس از آنها جاويد خواهيم ماند كه پند دهنده ها (زن و مرد از مردگان) را فراموش كرديم، و به هر آفت و زيانى گرفتار شديم،
(2) خوشا کسی که نفسش رام گشت (فروتنى پيشه نمود) و عمل و كردارش پاك و شايسته، و نيتش (اعتقاداتش) پسنديده، و خوی اش نيكو بود، و فزونى از مال و دارایی اش را (در راه خدا به مستمندان) انفاق نمود، و پُرگویى را از زبانش نگاه داشت (بيجا نگفت) و بدی اش را از مردم دور گردانيد (آزار نرسانيد) و سنت (روش پيغمبر اكرم) بر او سخت نيامد، و به بدعت نسبت داده نشد (سيد رضى «عليه الرحمة» فرمايد:) مى گويم: بعضى از مردم اين سخن و همچنين سخن پيش از آن را به رسول خدا صلى الله عليه و آله نسبت مى دهند.
119: امام عليه السلام (درباره غيرت) فرموده است:
(1) غيرت زن (بر مرد) كفر است (زيرا مستلزم حرام دانستن دو زن يا بيشتر است براى يك مرد كه خدا آن را حلال نموده) و غيرت مرد (بر زن) ايمان است (چون موجب حرام دانستن اشتراك دو مرد است در يك زن كه خدا آن را حرام كرده).
120: امام عليه السلام (درباره اسلام حقيقى) فرموده است:
(1) اسلام را چنان وصف نمايم كه كسى پيش از من وصف ننموده باشد: اسلام زير بار رفتن (احكام خدا و رسول) است، و زير بار رفتن باور نمودن (آنها) است، و باور نمودن قبول كردن (آنها) است، و قبول كردن اعتراف (به آنها) است، و اعتراف نمودن آماده شدن براى بجا آوردن (آنها) است، و بجا آوردن عمل (به آنها) است (پس در حقيقت اسلام همان عمل به دستور خدا و رسول است).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)