81: امام عليه السلام (در بقاى نسل و فرزندان نيكان) فرموده است:
(1) مانده از شمشير (كه در كارزار شرافت كشته نشده اند) از شما باقى تر و از فرزند بيشتر است (مانند فرزندان حضرت سيدالشهداء عليه السلام و پيروان آن بزرگوار كه بسيار و باقى و پايدارند بر خلاف دشمنان فرومايه اش كه با انبوهى اثر و نشانه اى از آنان باقى نماند).
82: امام عليه السلام (در زيان نگفتن نمى دانم) فرموده است:
(1) کسی که (از او بپرسند چيزى را كه نمى داند و) نمى دانم را نگويد كشتنگاه هايش (مواضعى كه شخص هلاك می شود) به او مى رسد (رسوا و تباه مى گردد).
83: امام عليه السلام (درباره رأى پير) فرموده است:
(1) انديشه پيرمرد را (در جنگ و هر كار) از توانایى و دلاورى جوان بيشتر دوست دارم (زيرا جوان بر اثر كمى آزمايش ممكن است مغرور شده خود و يارانش را تباه سازد).
و (بجاى من جلد الغلام) روايت شده من مشهد الغلام؛ يعنى (رأى و انديشه پير را بيشتر دوست دارم) از حضور جوان.
84: امام عليه السلام (درباره استغفار) فرموده است:
(1) عجب دارم براى کسی که (از آمرزش خداوند) نوميد می شود در حالی كه با او (براى گناهانش) استغفار و طلب آمرزش هست (وليكن با شرایط آن كه امام عليه السلام در سخن چهارصد و نهم در آخر كتاب بيان مى فرمايد).
85: حضرت ابو جعفر (امام) محمد باقر ابن على (ابن الحسين) عليهما السلام نقل كرده كه امام عليه السلام (در ترغيب به استغفار) فرموده است:
(1) دو آسودگى و پناه از كيفر خداوند در زمين بود يكى از آنها از دست رفت و ديگرى نزد شما است پس به آن چنگ زنيد (نگهدارى كنيد) اما پناهى كه از دست رفت رسول خدا -صلى الله عليه و آله- بود (كه از بين شما رخت بر بست) و اما پناهى كه باقى است استغفار و درخواست آمرزش (گناهان) است،
(2) خداى تعالى (در قرآن كريم س 8 ى 33) فرموده: و ما كان الله ليعذبهم و أنت فيهم و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون؛ يعنى خدا مردم را عذاب نمى كند تا تو در بين ايشان هستى و خدا آنان را به كيفر نمى رساند و حال آنكه ايشان (از گناهانشان) آمرزش مى طلبند (سيد رضى «عليه الرحمة» فرموده:) اين بيان (گواه آوردن از قرآن كريم) از سخنان نيكو و از موشكافی هاى درك حقائق مى باشد (كه امام عليه السلام آن را آشكار و بيان فرموده است).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)