76: امام عليه السلام (درباره حكمت) فرموده است:
(1) حكمت (سخن درست و موافق حق) را فرا گير هر جا باشد (خواه از نيكوكار خواه از بدكار) كه حكمت در سينه منافق و دورو هم هست و در آنجا (كه شايسته نگاهدارى حكمت نيست) در اضطراب و نگرانى است تا (از زبان او) بيرون آيد و در سينه صاحب خود مؤمن جا گيرد.
77: امام عليه السلام مانند همين بيان (نيز درباره حكمت) فرموده است:
(1) حكمت گمشده مؤمن است (هميشه بايد در پى آن باشد) پس آن را فرا گير اگر چه از مردم دورو باشد.
78: امام عليه السلام (درباره هنر) فرموده است:
(1) ارزش هر مرد (مقام او نزد مردم به اندازه) چيزى (هنرى) است كه آن را نيكو می داند (و به كار مى برد، سيد رضى «عليه الرحمة» فرمايد:) براى اين سخن نمى توان بهايى تعيين كرد، و حكمت و اندرزى را با آن سنجيد، و سخنى را با آن برابر نمود.
79: امام عليه السلام (در اندرز) فرموده است:
(1) شما را به پنج چيز سفارش می كنم كه براى به دست آوردن آنها اگر (با پاشنه هاى پاى خود) زير بغل هاى شترها بزنيد (به شتاب رفته رنج و سختى را بر خود هموار سازيد) سزاوار است: (اول) بايد هيچ يك از شما اميدوار نباشد مگر به پروردگار خود (زيرا اميدوارى و توجه به او مستلزم اخلاص در عمل و دوام عبادت و بندگى است، دوم) و نترسد مگر از گناه خود (زيرا بزرگترين ترس ها از عذاب و كيفر خداوند است و به بنده نمى رسد مگر بر اثر گناه، سوم) و اگر چيزى را كه نمى داند از او بپرسند بايد شرم نكند كه بگويد نمى دانم (زيرا اگر شرم كند ندانسته مى گويد و ديگرى را گمراه مى سازد و آن موجب تباهى است، چهارم) و اگر چيزى را نمى داند بايد شرم ننمايد از اينكه آن را بياموزد (زيرا اگر شرم نمايد در جهل و نادانى باقى مى ماند و بيچاره می شود، پنجم) و بر شما باد به صبر و شكيبایى زيرا (هيچ يك از فضائل و كمالات از صبر خالى نيست و) شكيبایى از ايمان مانند سر است از تن، و خير و نيكى نيست در تنى كه سر نداشته باشد و در ايمانى كه با آن شكيبایى نباشد.
80: امام عليه السلام به مردى كه در ستودن آن بزرگوار افراط نموده در حالی كه به آن حضرت عقيده نداشت (روش فروتنى را آموخته و) فرموده است:
(1) من كمترم از آنچه (مدح و ثناى لايق به خدا و رسول) كه تو می گویى و بالاترم از چيزى (اعتقاد و باور نداشتن تو به فضائل و مناقب من) كه در انديشه مى گذرانى.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)