عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه پنجاهم:
 
از نامه ‏هاى آن حضرت عليه السلام است به سران لشگرهايش (كه در آن حق آنان را بر خود و حق خويش را بر آنها بيان كرده و ايشان را به دادگرى و پيروى امر فرموده است):
 
(1) اين نامه از بنده خدا على ابن ابى طالب سردار و كارفرماى مؤمنان است به مرزبانانش:
 
پس از ستايش خدا و درود بر پيغمبر اكرم، سزاوار است كارفرما را كه فزونى يافته و نعمتى كه به آن رسيده سبب تغيير حال او بر رعيت نشود (مقام و منزلت، او را به آزار زيردستان واندارد) و نعمت‏ هايى كه خدا بهره او گردانيده او را به آشنایى با بندگان خدا و مهربانى بر برادرانش وادارد (كه هر كه چنين نكند شكر نعمت هاى پروردگارش را بجا نياورده است).
 
(2) آگاه باشيد حق شما بر من آنست كه رازى را از شما پوشيده ندارم مگر در جنگ (كه فاش شدن اسرار جنگ دشمن را بر آن آگاه مى ‏سازد) و كارى را بدون شور با شما انجام ندهم مگر در حكم شرعى (كه مشورت لازم نيست زيرا همه احكام را بايد از من بياموزيد) و در رساندن حقى را كه بجا است براى شما كوتاهى نكنم، و از آن بى ‏استوار نمودن و تمام كردنش دست بر ندارم، و اينكه شما در حق نزد من برابر باشيد (يكى را بر ديگرى برترى ندهم) پس هرگاه رفتار من با شما چنين شد بر خدا است كه نعمت را بر شما تمام كند، و حق من بر شما پيروى و فرمانبردارى است، و اينكه از فرمان من رو برنگردانيد، و در كارى كه صلاح بدانم كوتاهى ننمایيد، و در سختی هاى راه حق فرو رويد (متحمل رنج ها گرديد تا حق را بيابيد) پس اگر شما اينها را درباره من بجا نياوريد كسى از كجرو شما نزد من خوارتر نيست، پس او را به كيفر بزرگ مى ‏رسانم و نزد من رخصت و رهایى براى او نمى ‏باشد،
 
(3) و شما (نيز) اين پيمان را از سران (زيردست) خود بگيريد، و از خود به ايشان ببخشيد چيزى را كه خدا به آن كار شما را اصلاح مى ‏فرمايد (آنها را خوار ننمایيد تا به كمك آنان به دشمن فيروزى يابيد) و درود بر آنكه شايسته است.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود