عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه هشتم:
 
از نامه ‏هاى آن حضرت عليه السلام است به جرير ابن عبدالله بجلى هنگامی كه او را (به شام براى بيعت گرفتن) نزد معاويه فرستاده بود:
 
(بجلى منسوبست به بجيله نام قبيله ‏اى در يمن كه به جدشان بجيلة ابن ثمار ابن ارش ابن عمرو ابن الغوث نسبت داده مى‏ شدند، علماى رجال جرير را نكوهش نموده به روايت و گفتار او اعتماد ندارند، و مى ‏گويند: رسالت و پيغام بردن او از جانب امام عليه السلام براى معاويه اگر چه در اول امر به نيكویى او گواهى مى ‏دهد ولى جدایى او از آن حضرت و ملحق شدنش به معاويه در آخر كار بدى او را ثابت مى ‏نمايد «مرحوم حاج شيخ عبدالله مامقانى در كتاب تنقيح المقال به طور تفصيل بيان فرموده» خلاصه چون امام عليه السلام جرير را براى بيعت گرفتن از معاويه به شام فرستاد معاويه به بهانه‏ اى جواب او را نداده امروز و فردا مى‏ نمود تا از مردم شام براى خود بيعت گرفت، و اصحاب آن حضرت كه دانستند معاويه فرمان آن بزرگوار را اطاعت نخواهد نمود پيش از مراجعت جرير از شام و پاسخ آوردن گفتند: مصلحت در آنست كه آماده جنگ با مردم شام شويم، و امام عليه السلام پيش از جواب آوردن جرير پيش دستى به جنگ با مردم شام را صلاح نمى‏ دانست، و سبب آن را «چنان كه در سخن چهل و سوم گذشت» بيان فرمود، بنابراين براى يكسره شدن كار اين نامه را براى بيعت گرفتن از معاويه به جرير نوشت):
 
(1) پس از ستايش خداوند و درود بر پيغمبر اكرم نامه من كه به تو رسيد معاويه را وادار تا كارش را يكسره نموده به يك سو تصميم گرفته آماده شود (سرگردانى را از خود دور نموده تو را معطل نداشته در بيعت كردن بهانه نجسته امروز و فردا نكند)
 
(2) پس از آن او را مخير ساز بين جنگ خانمان سوزى كه مردم را از روى جبر و نگرانى از وطن و سامان خود آواره مى ‏سازد و بين صلح و آشتى كه خوارى در بردارد (چون آشتى دليل بر ناتوانى است، در اينجا امام عليه السلام مى ‏خواهد بفهماند در هر دو صورت خواه جنگ‏ كند يا آشتى غلبه و فيروزى با آن حضرتست، و او را به اين بيان تهديد مى ‏نمايد) پس اگر جنگ اختيار نمود پيمان امان را به سوى او بيانداز، و اگر صلح و آشتى پذيرفت از او بيعت بگير (به زودى وظيفه ‏ات را انجام داده مراجعت نما ما را چشم به راه مگذار) درود بر آنكه شايسته درود است.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود نامه 11:‌ نامه ای به هنگام فرستادن لشگر به سوى دشمن