نامه چهارم:
از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به بعضى از سرداران لشگر خود:
(عثمان ابن حنيف انصارى كه از جانب امام عليه السلام حكمران بصره بوده، و شمه اى از سرگذشت او در شرح خطبه يكصد و هفتاد و يكم گذشت، حضرت به او دستور جنگ با دشمن، در صورت اطاعت نكردن از اوامر، داده و مى فرمايد):
(1) پس (از آنكه اصحاب جمل «طلحه و زبير و عایشه و پيروانشان» به بصره رسيده آماده جنگ شدند، عثمان ابن حنيف نامه اى به امام عليه السلام براى آگاه نمودن از منظور آنان نوشت، و جمله اى از نامه اى كه حضرت در پاسخ او نوشت اينست:) اگر به سايه اطاعت و فرمانبردارى برگشتند (دست از تباهكارى كشيده خواستار آسايش شدند) آن همان است كه ما دوست مى داريم، و اگر كارها ايشان را به دشمنى و نافرمانى كشاند (آماده جنگ شدند) پس با كمك کسی که فرمان تو را مى برد برخيز (جنگ كن) با کسی که فرمانت را نمى برد، و با کسی که پيرو تو مى باشد بى نياز باش از آنكه از يارى تو خوددارى مى نمايد،
(2) زيرا کسی که به كارى مایل نباشد نبودنش بهتر از بودن و نشستنش سودمندتر از برخاستن است (چون شخص بى ميل به كار كه از روى اجبار اقدام نمايد ممكن است راز خود را آشكار سازد و ديگران از او پيروى نموده از كار بازمانند).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)