عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه یازدهم:
 
از وصيت هاى آن حضرت عليه السلام است كه لشگرى را كه به سوى دشمن فرستاده بود به آن سفارش مى ‏فرمايد:
 
(و آن قسمتى از نامه‏ ايست كه در پاسخ نامه زياد ابن نصر و شريح ابن هانى كه هر دو از نيكان اصحاب امام عليه السلام بودند نوشته زمانی كه ايشان را با دوازده هزار تن از لشگر عراق براى جنگ با لشگر شام فرستاده در بين راه با يكديگر مخالفت نموده هر كدام نامه‏ اى به كوفه نزد آن بزرگوار فرستاده از ديگرى شكايت نمودند، آن حضرت در پاسخ هر دو نامه‏ اى نوشت كه از جمله آن قسمتى است كه دستور جنگ با دشمن را به آنان گوشزد مى ‏نمايد):
 
(1) پس هرگاه به دشمن برخورديد يا دشمن به شما برخورد بايد لشگرگاه شما در جاهاى بلند (تپه‏ ها) يا دامنه كوه ها يا كنار رودخانه ‏ها باشد تا براى شما كمك بوده (از دسترسى آنان) جلوگير باشد،
 
(2) و بايد جنگ شما (با دشمن) از يك سو يا دو سو باشد (زيرا لازمه جنگيدن از چند طرف پراكندگى و ضعف و شكست است) و براى خودتان در بلندى كوه ها و لاى تپه‏ هاى مسطح پاسبانان و ديدبانان بگذاريد تا دشمن به طرف شما نيايد از جایی كه مى‏ ترسيد (مبادا بيايد) يا از جایی كه ايمن هستيد (كه از آنجا نمى ‏آيد، و ممكن است ناگهان از آنجا بيايد كه ديدبانان آمدن دشمن را از دور ديده شما را آگهى مى ‏دهند تا درصدد جلوگيرى برآیيد) و بدانيد جلوداران لشگر ديدبانان ايشانند و ديدبانان جلوداران لشگر (چند تنى كه جلو لشگر مى ‏روند) جاسوسان هستند (خلاصه بايد چند تن جاسوس جلو و ديدبانان لشگر دنبال آنها و لشگر پس از ايشان بروند تا از كار دشمن آگاه بوده در هر موضوع دانسته اقدام نمايند)
 
(3) و از جدا شدن و پراكندگى بپرهيزيد، پس هرگاه (در مكانى) فرود آمديد همگى فرود آیيد، و هرگاه كوچ نموديد همگى كوچ نمایيد، و چون شب شما را فرا گرفت نيزه ‏ها را (در اطراف خويش) گرداگرد (دایره مانند) قرار دهيد (تا اگر دشمن شبيخون زند وسائل دفاع در دسترس باشد) و خواب را نچشيد (به خواب راحت نرويد) مگر اندك يا مانند آب در دهان گردانيدن و بيرون ريختن (چرت بزنيد نه به آسوده بخوابيد شايد دشمن بيدار و درصدد شبيخون باشد).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود