نامه سی و دوم:
از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به معاويه (كه در آن از اينكه مردم را گمراه كرده ياد فرموده، و به تقوى و ترس از خدا پندش داده):
(1) و گروه بسيارى از مردم را تباه ساختى: ايشان را به گمراهى خود فريفتى، و در موج درياى (نفاق و دورویى) خويش انداختى كه تاريكى ها (گمراهی ها) آنها را احاطه كرده، و شبهه ها (نادرستی ها) به گردشان موج مى زند،
(2) پس از راه راستشان دور شدند (در پى حق به سوى باطل رفتند) و به پاشنه هاشان برگشتند (به گذشته جاهلی برگشتند) و پشت كردند، و بر حسب هاشان (شرافت خاندانشان) تكيه نمودند (نازيدند) مگر بينايان (خردمندانشان) كه (از راه باطل به راه حق) برگشتند، پس ايشان بعد از شناختنت (كه برخلاف حق قدم برداشته مردم را فريب مى دهى) از تو جدا شدند، و از كمك كردنت به يارى خدا گريختند، هنگامی كه آنها را به دشوارى كشاندى (به باطل سوق دادى) و از راه راست برگرداندى (گمراهشان كردى)
(3) پس اى معاويه در (عذاب و كيفر) خود از خدا بترس، و مهارت را از دست شيطان بكش (با او به هم بزن و نفست را از پيروى او بازدار) زيرا دنيا از تو جدا خواهد گشت، و آخرت به تو نزديك است، و درود بر شايسته آن.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)