نامه سیزدهم:
از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به دو سردار (زياد ابن نصر و شريح ابن هانى) از سرداران لشگرش:
(زمانی كه ايشان ابو الأعور سلمى را كه پيشرو لشگر معاويه بود با لشگرى انبوه در سور الروم ملاقات نمودند و او و همراهانش را به پيروى امام عليه السلام دعوت كردند و آنها نپذيرفتند، پس سرگذشت را به حضرت نوشته توسط حارث ابن جمهان روانه داشتند، اميرالمؤمنين عليه السلام كه نامه ايشان را خواند مالك اشتر را طلبيده فرمود: زياد و شريح به من نامه اى نوشته و منتظر فرمان هستند بايد به جانب آنها رفته بر آنان امير و سردار باشى و زياد را بر طرف راست و شريح را بر سمت چپ قرار داده تا من به خواست خداوند به زودى به تو برسم، و نامه اى به زياد و شريح نوشته و آنها را به پيروى از مالك اشتر امر فرموده، و آن را به توسط حارث ابن جمهان كه از ياران امام عليه السلام است روانه داشت، و صورت نامه اينست):
(1) مالك ابن حارث اشتر را بر شما و پيروان شما امير و فرمانروا گردانيدم، پس فرمان او را شنيده پيروى نمایيد، و او را (براى خود) زره و سپر قرار دهيد،
(2) زيرا او از كسانى نيست كه بيم سستى (ناتوانى) و لغزيدن (خطاكارى) و كندى از كارى كه شتاب در آن به احتياط و هوشمندى سزاوارتر است، و شتاب به كارى كه كندى در آن نيكوتر است در او برود (مالك براى به دست آوردن رضا و خوشنودى خدا كوشش داشته و هيچ گاه سستى به خود راه ندهد، و بيهوده سخن نگفته كارى انجام نخواهد داد).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)