عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه دوازدهم:
 
از وصيت هاى آن حضرت عليه السلام است به معقل ابن قيس رياحى‏:
 
(كه از ياران و شيعيان آن بزرگوار بوده) هنگامی كه او را (از مدائن) با سه هزار تن به سوى (لشگر) شام فرستاده كه جلودار (سپاهيان) آن حضرت باشد (و در آن روش جنگ با دشمن را به او مى ‏آموزد):
 
(1) بترس از خداوندى كه تو را چاره ‏اى نيست جز ملاقات (پاداش و كيفر) او، و تو را غير از او پايانى نمى ‏باشد (چون سر و كار تو جز با او نيست، پس براى رضا و خوشنودى او جهاد كن و ترس و بيم به خود راه نداده از كشته شدن در راه او باكى نداشته باش)
 
(2) و جنگ مكن مگر با کسی که با تو بجنگد (زيرا جنگ با کسی که نمى ‏جنگد ستم است و شخص متقى و پرهيزكار ظلم به كسى روا ندارد) و در بامداد و پسين كه هوا خنك است راه پيمايى كن، و در وسط روز (كه هوا گرم است) مردم را (براى استراحت و آسايش) باز دار و آهسته بران (شتاب مكن تا ناتوانان همراه توانايان بيايند) و در اول‏ شب راه مرو كه خداوند آن را (براى) آرامش و استراحت و آسودگى قرار داده نه كوچ كردن (چنان كه در قرآن كريم س 10 ى 67 مى ‏فرمايد: هو الذي جعل لكم الليل لتسكنوا فيه و النهار مبصرا، إن في ذلك لآيات لقوم يسمعون؛‏ يعنى او است خداوندى كه شب را براى شما بيافريد تا در آن آرامش يابيد، و روز را روشن «تا به انجام نيازمندی ها بپردازيد» و در آفرينش شب و روز براى گروهى كه «سخنان حق را» مى ‏شنوند نشانه‏ ها «ى توحيد و يگانگى حق تعالى» است) پس در اول شب تن و مركبت را آسوده گذار، و چون پى بردى هنگامى را كه سحر (پيش از بامداد) هويدا مى‏ گردد، يا هنگامى كه بامداد آشكار می شود با بركت و نيكبختى كه از جانب خدا مى ‏رسد روانه شو،
 
(3) و هرگاه با دشمن روبرو شدى ميانه لشگر خود بايست و به دشمنان نزديك مشو مانند نزديك شدن کسی که مى ‏خواهد جنگ برپا كند، و از آنان دور مشو همچون دور شدن کسی که از جنگ مى ‏ترسد تا آنكه فرمان من به تو برسد (زيرا شروع به جنگ پيش از رسيدن فرمان شايد شايسته نبوده زيان آن بيش از سودش باشد، و دور شدن هم موجب دليرى حريف گردد)
 
(4) و بايد پيش از خواندن آنان (را به راه حق) و حجت تمام كردن، كينه و دشمنى، شما را به جنگ با ايشان وادار نسازد (زيرا جنگ از روى كينه و دشمنى براى هوا و هوس است نه اطاعت و فرمانبرى از خداوند، پس در اين صورت اگر كسى كشته شود يا ديگرى را بكشد گناهكار و معذب است).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود