عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه شصت و هفتم:
 
از نامه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است به قثم ابن عباس كه از جانب آن بزرگوار بر مكه حكمفرما بود:
 
(که او را به برپا داشتن حج امر و از رو نشان ندادن به مردم باز داشته و از اجاره گرفتن اهل مكه از حجاج نهى مى ‏فرمايد):
 
(1) پس از ستايش خداى تعالى و درود بر حضرت مصطفى، با مردم حج را برپا دار (اعمال آن را به نادانان بياموز و آنها را براى گزاردن حج گرد آور) و ايشان را به روزهاى خدا (به كيفرهایى كه پيشينيان از كردار زشتشان بروند) يادآورى نما، و در بامداد و سر شب (كه بهترين اوقات است) با آنها بنشين و فتوى بده كسی را كه حكمى (از احكام دين) بپرسد، و نادان را بياموز، و با دانا گفتگو كن، و بايد تو را به مردم پيغام رسانى نباشد مگر زبانت (هر چه مى ‏خواهى خودت به ايشان بگو، نه مانند گردنكشان پيغام بفرستى) و نه دربانى مگر رويت (هر كه خواهد بى‏ مانع تو را ببيند) و درخواست كننده‏ اى را از ملاقات و ديدار خود جلوگيرى مكن، زيرا آن درخواست اگر در ابتداى كار از درهاى تو روا نشود براى روا كردن در آخر كار ستوده نمى‏ شوى (تو را نمى ‏ستايد چون از رنجى كه در اول امر كشيده افسرده گرديده است).
 
(2) و بنگر (رسيدگى كن) به آنچه از مال خدا (بيت المال مسلمانان) نزد تو گرد مى‏ آيد، پس آن را به كسان عيالمند و گرسنه نزد خود بده در حالی كه رسانده باشى آن را به آنان كه (به راستى) درويش و بى‏ چيز و نيازمند باشند، و آنچه از آن زياده آيد نزد ما بفرست تا آن را در كسانی كه نزد ما هستند پخش نماييم.
 
(3) و به اهل مكه فرمان ده كه از ساكن (در سراها كه از اهل آن سامان نيست) مزد و كرايه نستانند، زيرا خداوند سبحان (در قرآن كريم س 22 ى 25) مى ‏فرمايد: (إن الذين كفروا و يصدون عن سبيل الله و المسجد الحرام الذي جعلناه للناس) سواء العاكف فيه و الباد؛ يعنى (كسانى را كه كافر شده به خدا و رسول نگرويدند و مردم را از راه خدا و اطاعت و بندگى و از آمدن در مسجد الحرام كه آن را براى همه مردم قرار داده ‏ايم و) در آن اهل آن و غريب يكسان هستند (باز مى ‏دارند، به كيفر دردناكى مى‏ رسانيم) پس مراد از عاكف مقيم مكه است، و مراد از بادى كسى است كه به حج مى ‏رود و از اهل آن سامان نيست (مرحوم شيخ ابو على فضل ابن حسن طبرسى كه از بزرگان علماى اماميه در قرن ششم است در كتاب مجمع البيان در تفسير اين آيه شريفه از ابن عباس و قتاده و سعيد ابن جبير نقل می كند كه ايشان گفته ‏اند: كرايه دادن و فروختن خانه‏ هاى مكه حرام است، و مراد از مسجد الحرام همه مكه است مانند قول خداى تعالى در س 17 ى 1 سبحان الذي أسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى؛‏ يعنى منزه است خداوندى كه سير داد بنده خود حضرت مصطفى را در شبى از مسجد الحرام‏ يعنى مكه به مسجد دورتر يعنى بيت المقدس. و نيز طبرسى «عليه الرحمة» در تفسير اين آيه شريفه مى ‏فرمايد: بيشتر مفسرين گفته ‏اند: رسول خدا -صلى الله عليه و آله- آن شب در خانه ام هانى خواهر على ابن ابى طالب عليه السلام و شوهرش هبيرة ابن ابى وهب مخزومى به خواب بود و از آنجا به معراج رفت، پس مراد از مسجد الحرام در اينجا مكه است و مكه و حرم هر دو مسجد است. و شيخ طريحى -رحمه الله- در كتاب مجمع البحرين در لغت عكف مى‏ فرمايد: در حديث آمده است كه حضرت صادق -عليه السلام- فرمود: سزاوار نبود كه براى خانه‏ هاى مكه در نصب كنند، زيرا براى حاج است كه فرود آيند با اهل آن در خانه‏ هاشان تا اعمال حج خود را بجا آورند، و نخستين کسی که براى خانه‏ هاى مكه در نصب نمود معاويه بود. و بحث در اطراف اين موضوع در اينجا بيش از اين لازم نيست، بلكه جاى آن در كتب فقهيه است) خدا ما و شما را به اعمال شايسته و كردار نيك كه دوست دارد (به آن امر فرموده) موفق بدارد، و درود بر شايسته آن.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود