عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه پنجاه و نهم:
 
از نامه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است به اسود ابن قطبه سردار سپاه حلوان‏ (شهرى است كه بين آن تا بغداد نزديك به پنج روز راه است):
 
(رجال نويسان درباره اسود ابن قطبه چيزى ننوشته‏ اند، ولى دور نيست از نيكان بوده باشد، و امام عليه السلام در اين نامه او را به دادگرى امر مى ‏فرمايد):
 
(1) پس از ستايش خدا و درود بر رسول اكرم، هرگاه ميل و خواست حكمران (نسبت به هر كس و هر امر) يكسان نباشد اين روش او را از عدالت بسیار باز مى ‏دارد، پس بايد كار مردم (خويش و بيگانه و بزرگ و توانگر و زيردست و درويش) در حق نزد تو يكسان باشد، زيرا به جاى ستم نتيجه و سود عدل و داد به دست نمى ‏آيد،
 
(2) و دورى كن از كارى كه نظایر آن را نپسندى (كارى را كه شايسته نمى ‏دانى ديگران بجا آورند بجا نياور) و نفس خود را وادار در آنچه خدا به تو واجب گردانيده به اميد پاداش و ترس از كيفرش.
 
(3) و بدان كه دنيا سراى گرفتارى است كه آدمى هرگز در آن ساعتى آسوده نبوده است مگر آنكه آسودگى آن ساعت در روز قيامت موجب اندوهش مى‏ گردد (اندوه خورد كه چرا در آن ساعت توشه ‏اى نياندوخته، و اگر آن ساعت به معصيت مشغول بوده اندوهش دو چندان گردد)
 
(4) و بدان هرگز تو را چيزى از حق بى ‏نياز نمى ‏گرداند (پس هيچ گرد باطل و نادرست مگرد) و از جمله حق بر تو نگاه‏دارى نفس خويش است (از هوا و هوس و نافرمانى) و كوشش در كار رعيت و اصلاح در مفاسد آنها، زيرا سود و پاداشى كه از اين راه (از خدا) به تو مى ‏رسد بيشتر است از سودى كه به وسيله تو (به رعيت) مى‏ رسد، و درود بر شايسته آن.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود