عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه پنجاه و هشتم:
 
از نامه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است به مردم شهرها كه در آن سرگذشت خود را با مردم (شام در جنگ) صفين بيان مى‏ فرمايد:
 
(1) و ابتداى كار ما اين بود كه ما و اهل شام به هم برخورديم در حالی كه به حسب ظاهر پروردگارمان يكى و پيغمبرمان يكى و روش تبليغمان (در هدايت و رستگارى مردم) در اسلام يكسان بود، و ما از ايشان نمى‏ خواستيم كه ايمان به خدا و رسولش را زياده كنند و آنان هم از ما اين را نمى‏ خواستند، و (اگر چه در باطن «چنان كه در نامه شانزدهم گذشت» به خدا و رسول ايمان نداشتند، ولى در ظاهر) كار يكنواخت بوده و هيچ اختلاف و جدایى بين ما نبود مگر درباره خون عثمان، و (متهم ساختن ما را به يارى كشندگان او كه) ما از آن دور و به آن آلوده نبوديم!
 
(2) پس (چون به اين بهانه موجبات جنگ را فراهم ساختند) گفتيم: بياييد امروز با خاموش كردن آتش فتنه و آرامش دادن به مردم چاره كنيم چيزى را كه پس از اين (ريخته شدن خون مسلمانان در كارزار) علاج و چاره نمى ‏توان كرد تا كار استوار و منظم گردد و ما بتوانيم حق را در مواضع آن به كار بريم، گفتند: (نه) بلكه ما چاره اين كار را به دشمنى و زد و خورد مى ‏كنيم! پس (از اندرز ما) سرپيچى كردند تا اينكه جنگ برپا و استوار گرديد، و آتش آن افروخته و كار دشوار شد، و چون جنگ و زد و خورد ما و آنان را دندان گرفته و چنگال هايش را در ما و ايشان فرو برد (كارزارمان سخت گرديد و شكست را ديدند) در آن هنگام پذيرفتند چيزى را كه ما ايشان را (پيش از جنگ) به آن مى ‏خوانديم، پس (از ما خواستند تا دست از جنگ بكشيم) دعوتشان را پذيرفته و به خواهش آنان شتافتيم تا آنكه حجت (حقانيت ما) بر ايشان هويدا گردد و عذر براى آنها باقى نماند (خواهششان را پذيرفتيم كه بدانند منظور ما خونريزى نبوده و حق داشتيم با آنان بجنگيم، زيرا كشته شدن عثمان بهانه مخالفت و زد و خورد و حجت براى آنها نبود)
 
(3) پس هر كه از اينان بر اين سخن (كتاب خدا كه ما را به آن خواندند و ما هم پذيرفتيم) پايدار باشد او را خدا از هلاك و تباهى رهایى داده، و هر كه ستيزگى نموده به گمراهى خويش باقى بماند او به حال اول خود برگشته (پيمان شكسته) و خدا دلش را (با پرده غفلت) پوشانده، و پيشامد بدى دور سر او چرخ مى ‏زند (خلاصه، پيرو كتاب خدا نيك‏بخت و کسی که آن را پشت سر اندازد بدبخت و دچار عذاب الهى خواهد گرديد).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود