عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه چهل و هفتم:
 
از وصيت هاى آن حضرت عليه السلام است به امام حسن و حسين عليهما السلام هنگامی كه ابن ملجم، كه خدا او را از رحمتش دور گرداند، به آن بزرگوار ضربت زده بود:
 
(که در آن از خونخواهى نهى نموده و به كارهاى نيكو امر فرموده است):
 
(1) شما را به تقوى و ترس از خدا سفارش می كنم، و اينكه دنيا را نخواهيد هر چند شما را بجويد (به كالاى دنيا دل نبنديد هر چند در دسترستان باشد) و اندوهناك نشويد بر چيزى از دنيا كه از شما گرفته شده باشد، و راست و درست سخن گوييد، و براى پاداش يافتن (در آخرت) كار كنيد، و ستمگر را دشمن و ستمديده را يار و مددكار باشيد.
 
(2) شما و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كه را كه نامه‏ ام به او مى‏ رسد سفارش می كنم به تقوى و ترس از خدا، و مرتب كردن و به هم پيوستن كارتان، و اصلاح زد و خوردى كه موجب جدایى بين شما گردد كه من از جد شما -صلى الله عليه و آله- شنيدم مى ‏فرمود: اصلاح ذات البين (چگونگى كه باعث پراكندگى است) از كليه نماز و روزه بهتر است (زيرا با جدایى بين مردم امر دين منظم نگردد، و دشمن چيره شود، و آبادى رو به ويرانى آرد)
 
(3) از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره يتيمان، پس براى دهن هاشان نوبت قرار ندهيد (گاه سير و گاه گرسنه ‏شان مگذاريد) و در نزد شما (بر اثر گرسنگى و برهنگى و بى ‏سرپرستى) فاسد و تباه نشوند، و از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره همسايگانتان كه آنان سفارش شده پيغمبرتان هستند، همواره درباره ايشان سفارش مى ‏فرمود تا گمان كرديم براى آنها (از همسايه) ميراث قرار دهد (در مالشان سهمى تعيين فرمايد) و بترسيد از خدا، بترسيد از خدا درباره قرآن كه ديگران با عمل به آن بر شما پيشى نگيرند، و از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره نماز كه ستون دين شما است، و از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره خانه پروردگارتان (مكه معظمه) آن را خالى مگذاريد تا زنده هستيد كه اگر آن رها شود (از نرفتن شما خالى ماند، از كيفر الهى) مهلت داده نمى‏ شويد (به عذاب خدا مبتلى مى ‏شويد) و از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره جهاد به دارایی ها و جان ها و زبان هاتان در راه خدا (براى ترويج دين و جنگ با دشمنان خدا و رسول از هيچ چيز خوددارى ننمایيد)
 
(4) و بر شما باد كه با هم وابستگى و دوستى داشته به هم بخشایيد، و از پشت كردن به يكديگر و جدایى از هم بترسيد، امر به معروف (وادار نمودن به انجام كار شايسته) و نهى از منكر (بازداشتن از كار زشت) را رها مكنيد كه (اگر رها كرديد) بد كردارانتان بر شما مسلط می شوند پس از آن دعا مى ‏كنيد (دفع آنها را از خدا مى‏ خواهيد) روا نشود (زيرا بر اثر نكردن امر به معروف و نهى از منكر خدا را آزرده و اين بلاء و سختى را فراهم كرده ‏ايد، پس تا توبه و بازگشت ننمایيد درخواستتان پذيرفته نگردد) پس از آن فرمود:
 
(5) اى پسران عبدالمطلب نمى ‏خواهم شما را بيابم كه در خون هاى مسلمانان فرو رويد به بهانه اينكه بگویيد: اميرالمؤمنين كشته شد، اميرالمؤمنين كشته شد (كشتن مرا سبب جنگ و خونريزى قرار ندهيد) بدانيد كه بايد به عوض من كشته نشود مگر كشنده ‏ام.
 
(6) بنگريد هرگاه بر اثر اين ضربت او من مردم به عوض آن ضربتى به او بزنيد، و بايد او مثله نشود (پيش يا پس از كشته شدن چشم و گوش و بينى و لب و دست و پا و سائر اعضايش را نبريد، و يا كارهاى زشت ديگر به او روا نداريد) كه من از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم مى ‏فرمود: از مثله نمودن دورى كرده بترسيد هر چند به سگ آزار رساننده باشد (زيرا اينگونه كيفرها را مردم خداپرست نمى‏ پسندند هر چند از كشنده اندوه فراوان داشته باشند، و آن روش نادانان و بد سيرتان است كه از بسيارى كينه دل خود را به آن خنك كرده بد سيرتی شان را آشكار مى‏ سازند).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود