عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه چهل و ششم:
 
از نامه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است به يكى از كارگردانان خود (كه در آن مدارا و خوش رفتارى با رعيت و سختگيرى در هنگام مقتضى را به او امر مى ‏فرمايد):
 
(1) پس از ستايش خدا و درود بر پيغمبر اكرم، تو از كسانى هستى كه من براى نگاه‏داشتن دين به آنان يارى مى ‏جويم، و سركشى گناهكار را فرو مى ‏نشانم، و زبانك (مرز) ترسناك راه‏ دشمن را مى ‏بندم (مرز را به گوشتى كه نزديك گلوى شخص است و آن را زبانك مى‏ نامند تشبيه فرموده كه چون گرفته شود نفس قطع گردد) پس در كارى كه تو را اندوهناك سازد از خدا يارى بجو، و (با رعيت در كارها) سختى و درشتى را با مقدارى نرمى و هموارى بياميز (تا اگر خواستى به آسانى دلش را به دست آورى بتوانى) و مدارا و مهربانى كن هنگامی كه مدارا شايسته ‏تر باشد، و به سختى و درشتى بپرداز آنگاه كه از تو جز سختگيرى پيش نمى ‏رود،
 
(2) و براى رعيت بالت را فرود آور، و رويت را بگشا، و پهلويت را نرم كن (مهربان و هموار و خوشخو باش) و در نگريستن به گوشه چشم و خيره نگاه كردن و اشاره نمودن و درود گفتن بين ايشان يكسان رفتار كن (يكى را بر ديگرى امتياز مده) تا بزرگان در ستم كردن تو طمع و آز ننمايند (در صدد دشمنى با تو بر نيايند) و زيردستان از دادگرى تو نوميد نشوند، و درود بر شايسته آن.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود