عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه چهل و دوم:
 
از نامه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است به عمر بن ابى سلمه مخزومى (كه از جانب آن بزرگوار بر بحرين حاكم بود و او را عزل نموده، و به جايش نعمان ابن عجلان زرقى را گماشت):
 
(در آن عمر را ستوده و او را براى همراه بردن با خود در جنگ خواسته، و اين عمر پسر زن رسول خدا صلى الله عليه و آله است از ام سلمه، و نعمان از مهتران انصار بوده، رجال دانان اين دو را از نيكان ياران اميرالمؤمنين عليه السلام دانسته و در نقل اخبار از ايشان آنها را مورد وثوق و اطمينان قرار داده ‏اند، و در بعضى از كتب عمرو ابن ابى سلمه ديده می شود، ولى عمر ابن ابى سلمه درست تر است، زيرا در بيشتر از نسخ نهج البلاغه‏ عمر ضبط شده است نه عمرو با واو).
 
(1) پس از ستايش خداوند و درود پيغمبر اكرم، من نعمان ابن عجلان زرقى را والى و حاكم بحرين گردانيدم، و دست تو را بدون آنكه نكوهش و سرزنشى برايت باشد كوتاه كردم (تو را فرا خواندم) و تو حكومت را نيك انجام دادى، و امانت (بيت المال) را اداء نمودى، پس (نزد من) بيا بى ‏آنكه گمان بدى به تو داشته باشم يا سرزنش نموده تهمت زده گناهكارت دانم.
 
(2) پس (سبب خواستن تو آنست كه) رفتن به سوى (جنگ) ستمگران اهل شام را تصميم گرفته دوست دارم تو با من باشى، زيرا تو از كسانى هستى كه براى جنگ با دشمن و برپا داشتن ستون دين (اجراى احكام اسلام) به ايشان پشت گرمم، اگر خدا بخواهد.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود