عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
نامه سی و چهارم:
 
از نامه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است به محمد ابن ابى بكر هنگامی كه خبر دلگيرى او از عربش از حكومت مصر و نصب (مالك) اشتر به حضرت رسيد، و اشتر در بين راه پيش از رسيدن به مصر وفات نموده بود (كشته شده، چنان كه داستان او در شرح نامه پنجاه و سوم بيايد)، و امام عليه السلام در اين نامه سبب مصلحت نصب مالك را بيان فرمود:
 
(1) پس از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم، خبر دلگيری ات از فرستادن اشتر به كار تو به من رسيد، و اين كار من براى كندی ات در سعى و كوشش و زياد كردن تلاش تو نبوده (زيرا توانایى خود را به كار برده ‏اى، ولى كارى كه از اشتر ساخته بود از تو ساخته نيست) و اگر آنچه در زير دست تو است (حكومت مصر) از تسلط تو بيرون سازم تو را به چيزى (شهرى يا كارى) حاكم سازم كه سنگينى و رنجش كمتر و امارت آن بر تو خوشايند‏تر باشد.
 
(2) مردى (مالك) را كه بر مصر حاكم ساختم براى ما مردى بود خيرانديش (چنان كه تو هستى) و بر دشمن ما چيره و توانا (كه تو آن طور نيستى) پس خدايش بيامرزد كه روزگارش را (به سعادت و نيكبختى) به سر رساند، و با مرگ روبرو شد، و ما از او خرسنديم، خداوند رحمت خود را به او عطاء فرمايد، و پاداشش را دو چندان گرداند،
 
(3) پس (اكنون كه مالك كشته شده و به مصر نرسيده) به سوى دشمن رو (در شهر نمان تا دشمن به سوى تو آيد) و با بينایى روان گرد (احتياط و آرامى در كار و روش جنگ را از دست مده) و به جنگ کسی که با تو مى ‏جنگد بشتاب (كندى مكن كه بر تو فيروزى يابد) و (آنها را) به راه پروردگارت بخوان (تا حجت بر ايشان تمام شود و بدانند جنگ تو با آنان به دستور خدا است نه از روى هواى نفس) و از خدا بسيار يارى طلب تا نگاه‏داردت از آنچه (گرفتاری ها كه) تو را به غم و اندوه انداخته، و ياری ات كند در آنچه (سختی ها كه) به تو رسيده است، اگر خدا (فتح و فيروزى براى تو) خواهد.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط نامه 1:‌ نامه ای به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت نامه 2: نامه ای به مردم كوفه پس از فتح بصره نامه 3: نامه ای به شريح قاضى نامه 4: نامه ای به بعضى از فرماندهان ارتش خود نامه 5: نامه ای به اشعث بن قيس عامل آذربايجان نامه 6: نامه ای به معاويه در لزوم بيعت با آن حضرت نامه 7: نامه ای در پاسخ معاويه كه ردّ بيعت آن حضرت روا نيست نامه 8: نامه ای به جرير به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاويه فرستاد نامه 9: نامه ای به معاويه در فداكارى مسلمانان نامه 10: نامه ای به معاويه كه آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود