نامه بیستم:
از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به زياد ابن ابيه:
هنگامی كه در حكومت بصره قائم مقام و جانشين عبدالله ابن عباس بود، و عبدالله آن هنگام از جانب اميرالمؤمنين عليه السلام بر بصره و شهرهاى اهواز و فارس و كرمان حكمفرما بود (كه در آن او را از خيانت به بيت المال مسلمانان منع كرده مى ترساند، و اينكه او را زياد ابن ابيه يعنى زياد پسر پدرش ناميده اند براى آنست كه پدرش معلوم نيست، او ادعا می كرد كه ابوسفيان پدرش بوده و ابوسفيان هم او را در مجلس عمر ابن خطاب پسر خود خواند، چنانچه در شرح نامه چهل و چهارم بيان می شود، مادرش سميه كه مادر ابى بكرة هم بود به زناء دادن شهرت داشت، گفته اند: عایشه اول كسى است كه او را ابن ابيه خواند):
(1) و من سوگند به خدا ياد می كنم سوگند از روى راستى و درستى اگر به من برسد كه تو در بيت المال مسلمانان به چيزى اندك يا بزرگ خيانت كرده و برخلاف دستور صرف نموده اى بر تو سخت خواهم گرفت چنان سختگيرى كه تو را كم مايه و گران پشت و ذليل و خوار گرداند (تو را از مقام و منزلت بركنار نموده آنچه از بيت المال اندوخته اى مى ستانم به طوری كه درويش گرديده و توانایى كشيدن بار مئونه و روزى عيال نداشته در پيش مردم خوار و پست گردى) و درود بر آنكه شايسته درود است.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)