عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
دعای پنجاه و دوم: «دُعَاؤُهُ فِی الْإِلْحَاحِ»
- دعاى آن حضرت در اصرار بر طلب -
 
(وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی الْإِلْحَاحِ عَلَى اللهِ تَعَالَى:)
دعاى پنجاه و دوم از دعاهاى امام علیه السّلام است در اصرار به (درخواست از) خداى تعالى‏
 
(و آن مستحب و پسندیده است چنان‌ كه اصرار در سؤال از مردم مكروه و ناپسندیده است، حضرت صادق علیه السّلام فرموده: خدا نمى‏ پسندد مردم در مسئلت و درخواست به یكدیگر اصرار نمایند، و آن را براى خود دوست دارد، خداى عزّ و جل دوست دارد آنچه را نزد او است بخواهند، و حضرت باقر علیه السّلام فرموده: بنده مؤمنى كه در حاجت و خواسته خود به خداى عزّ و جل اصرار نماید خدا حاجت او را روا می‌ گرداند):
 
(1) یا اللهُ الَّذِی‏ لا یخْفى‏ عَلَیهِ شَی‏ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ، وَ كَیفَ یخْفَى عَلَیكَ ـ یا إِلَهِی ـ مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ، وَ كَیفَ لَا تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ، أَوْ كَیفَ یغِیبُ عَنْكَ مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ، أَوْ كَیفَ یسْتَطِیعُ أَنْ یهْرُبَ مِنْكَ مَنْ لَا حَیاةَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِكَ، أَوْ كَیفَ ینْجُو مِنْكَ مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِی غیرِ مُلْكِكَ. 
اى خدایی كه چیزى در زمین و آسمان بر او پوشیده نمی‌ باشد (این جمله از قرآن كریم اقتباس شده «سوره آل عمران، آیه 5»: انَّ اللهَ لا یخْفى‏ عَلَیهِ شَىْ‏ءٌ فِى الْأَرْضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛ یعنى چیزى در زمین و آسمان «در آنها باشد یا جزء آنها» بر خدا پنهان نیست. و مراد از زمین و آسمان دائره امكان‏ و وجود است، و تعبیر از آن به زمین و آسمان براى آنست كه بیشتر مردم ممكنى جز آن دو نمی‌ شناسند) و چگونه بر تو پنهان باشد ـ اى خداى من ـ آنچه تو خود آن را آفریده ‏اى، و چگونه ندانى و احاطه نداشته باشى آنچه را تو خود محكم و استوار انجام داده ‏اى، یا چگونه از تو پنهان شود آنچه تو آن را تدبیر می‌ نمایی (به اقتضاى حكمت خویش رو به‌ راه می‌ گردانى) یا چگونه می‌ تواند از تو بگریزد کسی که جز به وسیله روزى تو حیات و زندگى براى او نیست، یا چگونه از تو رهایی یابد کسی که در جز مملكت تو راهى براى او نمی‌ باشد؟!
 
(2) سُبْحَانَكَ! أَخْشَى خَلْقِكَ لَكَ أَعْلَمُهُمْ بِكَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَكَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِكَ، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیكَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یعْبُدُ غَیرَكَ 
منزّه و پاكى (از آنچه لایق و سزاوار تو نیست)! ترسنده ‏ترین آفریده شدگانت مر تو را داناترین آنها به تو است (در قرآن مجید «سوره فاطر، آیه 28» فرموده: انَّما یخْشَى اللَّهُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَمؤا؛ یعنى جز این نیست كه از خدا می‌ ترسند علماء و دانشمندان از بندگان او. مراد از علماء در اینجا آنانند كه گفتار و كردارشان یكسان باشد، پس عالم گناهكار در حقیقت عالم نمی‌ باشد، و پیغمبر ـ صلّى الله علیه و آله ـ فرموده: انا اخشكم لله و اتقیكم لله یعنى ترس و پرهیزكارى من براى خدا از شما بیشتر است. زیرا آن حضرت داناترین خلق است به خداوند سبحان) و افتاده ‏ترین آنان در درگاهت عمل كننده ‏ترین ایشان است به فرمان تو، و خوارترین آنها نزد تو كسى است كه تو او را روزى می‌ دهى و او جز تو را می‌ پرستد (زیرا انسان براى عبادت و بندگى آفریده شده، چنان‌ كه در قرآن كریم «سوره ذاریات، آیه 56» فرموده: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِنْسَ الاَّ لِیعْبُدُونَ؛‏ یعنى پریان و آدمیان را نیافریدم جز براى اینكه «خداى یكتاى خود را» بپرستند. پس هرگاه بنده ‏اى روزى خداى تعالى خورد و دیگرى را بپرستد نزد او از هر كس و از چهارپایان هم خوارتر است، زیرا چهارپایان قواى خود را در آنچه براى آن آفریده شده به كار می‌ برند، و از این رو است كه در قرآن مجید «سوره فرقان، آیه 77» فرموده: قُلْ ما یعْبَؤُا بِكُمْ رَبّى‏ لَوْ لا دُعاؤُكُمْ‏؟ یعنى «اى پیغمبر ما به بندگان من» بگو: اگر عبادت و پرستش شما نبود پروردگار من به شما چه اعتنائى داشت؟)
 
(3) سُبْحَانَكَ! لَا ینْقُصُ سُلْطَانَكَ مَنْ أَشْرَكَ بِكَ، وَ كَذَّبَ رُسُلَكَ، وَ لَیسَ یسْتَطِیعُ مَنْ كَرِهَ قَضَاءَكَ أَنْ یرُدَّ أَمْرَكَ، وَ لَا یمْتَنِعُ مِنْكَ مَنْ كَذَّبَ بِقُدْرَتِكَ، وَ لَا یفُوتُكَ مَنْ عَبَدَ غَیرَكَ، وَ لَا یعَمَّرُ فِی الدُّنْیا مَنْ كَرِهَ لِقَاءَكَ. 
منزّه و پاكى تو (از صفات پادشاهان دنیا)! کسی که به تو شرك آورد (به یگانگیت نگردد) و پیغمبرانت را به دروغ نسبت دهد از پادشاهیت نمی‌ كاهد (زیرا قدرت و تسلّط او ذاتى است به خلاف پادشاهان كه قدرت و تواناییشان بر اثر بسیارى لشگر و پیروان است، پس هرگاه ایشان را مخالفت نمایند از پادشاهیشان كاسته می‌ شود) و کسی که حكم تو را نپسندد توانایی ندارد كه فرمانت را بازگرداند، و کسی که تواناییت را تكذیب نماید نتواند خود را از تو بازدارد، و کسی که جز تو را بپرستد از (تصرّف) تو در نمی‌ گذرد، و کسی که دیدار (جزاى) تو را (یا بازگشت به سویت را) نپسندد، در دنیا طول عمر نمی‌ یابد (نمی‌ تواند هر مدّتى را كه می‌ خواهد زیست نماید).
 
(4) سُبْحَانَكَ! مَا أَعْظَمَ شَأْنَكَ، وَ أَقْهَرَ سُلْطَانَكَ، وَ أَشَدَّ قُوَّتَكَ، وَ أَنْفَذَ أَمْرَكَ! 
منزّه و پاكى تو (از اینكه اوهام و اندیشه‏ ها كنه صفات تو را دریابند)! چه بزرگ است مرتبه تو، و چه غالب است پادشاهى تو، و چه سخت است توانایی تو، و چه جارى و روان است فرمان تو!
 
(5) سُبْحَانَكَ! قَضَیتَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِكَ الْمَوْتَ: مَنْ وَحَّدَكَ وَ مَنْ كَفَرَ بِكَ، وَ كُلٌّ ذَائِقُ الْمَوْتِ، وَ كُلٌّ صَائِرٌ إِلَیكَ، فَتَبَارَكْتَ وَ تَعَالَیتَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِیكَ لَكَ. 
منزّه و پاكى تو! (از اینكه عقول و خردها درك كند قدرت و تواناییت را كه از آثار آن اینست كه) مرگ را بر همه آفریدگانت: آنكه تو را یگانه دانست و آنكه به تو كافر شد مقدّر كرده ‏اى، و همه (تلخى) مرگ را چشنده هستند (مشقّت و رنج آن را دریابند) و یكسره به‌ سوی تو بازگردند (روز قیامت براى پاداش یا كیفر برانگیخته شده گرد آیند، اشاره به قول خداى تعالى «سوره عنکبوت، آیه 57»: كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ الَینا تُرْجَعُونَ‏؛ یعنى هر كسى‏ مرگ را چشنده است و پس از مرگ به‌ سوی ما باز می‌ گردید) پس تو جاوید و برترى (از اینكه در ذات و صفات و افعال مانندى داشته باشى) جز تو خدایی نیست یگانه‏ اى كه براى تو شریكى نمی‌ باشد.
 
(6) آمَنْتُ بِكَ، وَ صَدَّقْتُ رُسُلَكَ، وَ قَبِلْتُ كِتَابَكَ، وَ كَفَرْتُ بِكُلِّ مَعْبُودٍ غَیرِكَ، وَ بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاكَ.
به (وحدانیت و یگانگى) تو ایمان آوردم، و پیغمبرانت را تصدیق نمودم (به آنچه ایشان از جانب تو آورده ‏اند اعتقاد دارم) و كتابت (قرآن كریم را كه براى ارشاد و راهنمایی خلق فرستاده ‏اى) پذیرفتم، و به هر معبود و پرستنده شده ‏اى جز تو كافر گشتم (او را از جهت معبود بودن كه موجب كفر گردد انكار كردم) و از هر كه جز تو را پرستید بیزار شدم.
 
(7) اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی، مُعْتَرِفاً بِذَنْبِی، مُقِرّاً بِخَطَایای، أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی ذَلِیلٌ، عَمَلِی أَهْلَكَنِی، وَ هَوَای أَرْدَانِی، وَ شَهَوَاتِی حَرَمَتْنِی. 
بار خدایا من (همیشه از شب) داخل در صبح و (از روز) داخل در شب می‌ شوم در حالی كه عمل و كردارم (طاعت و بندگیم) را اندك مى‏ بینم، و به گناهم اعتراف و به خطاها و كارهاى ناروایم اقرار دارم، من به سبب افراط و تجاوز از حد بر خود (در درگاه تو) ذلیل و خوارم، كردارم مرا هلاك ساخته (براى من موجب عذاب و كیفر گشته) و هواى نفس و خواهشم (در آنچه جایز و روا نیست) تباهم گردانیده، و شهوات و پذیرفتن خواهش‌ هاى نفسم مرا (از خیر و نیكى كه براى نیكوكاران است) بى‏ بهره نموده.
 
(8) فَأَسْأَلُكَ یا مَوْلَای سُؤَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیةٌ لِطُولِ أَمَلِهِ، وَ بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُكُونِ عُرُوقِهِ، وَ قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِكَثْرَةِ النِّعَمِ عَلَیهِ، وَ فِكْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیهِ. 
پس از تو درخواست می‌ كنم ـ اى مولى و مهتر من ـ درخواست کسی که بر اثر آرزوى درازش به كار بیهوده مشغول (و از آخرت دورى گزیده) و تن او از جهت آرمیدن رگ‌هایش (نگران نبودنش از عذاب و كیفر) غافل و بی‌ خبر، و دلش به سبب بسیارى نعمت و بخشش بر او گرفتار و پیرو هوا و خواهش، و اندیشه‏ اش‏ براى آنچه به‌ سوی آن باز می‌ گردد (آخرت) اندك است.
 
(9) سُؤَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیهِ الْأَمَلُ، وَ فَتَنَهُ الْهَوَى، وَ اسْتَمْكَنَتْ مِنْهُ الدُّنْیا، وَ أَظَلَّهُ الْأَجَلُ، سُؤَالَ مَنِ اسْتَكْثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعْتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ، سُؤَالَ مَنْ لَا رَبَّ لَهُ غَیرُكَ، وَ لَا وَلِی لَهُ دُونَكَ، وَ لَا مُنْقِذَ لَهُ مِنْكَ، وَ لَا مَلْجَأَ لَهُ مِنْكَ، إِلَّا إِلَیكَ. 
درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته، و خواهش نفس گرفتارش كرده، و دنیا (خوشی‌ هاى نفس در این جهان فانى) بر او تسلّط یافته، و مرگ بر او سایه انداخته (نزدیك شده) درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته، و به خطا و كار بیجاى خود اقرار كرده، درخواست کسی که پروردگارى و دوستى براى او جز تو نیست، و رهاننده ‏اى براى او از تو، و پناهگاهى براى او از تو جز به‌ سوی تو نمی‌ باشد.
 
(10) إِلَهِی أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ الْوَاجِبِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِكَ، وَ بِاسْمِكَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ رَسُولَكَ أَنْ یسَبِّحَكَ بِهِ، وَ بِجَلَالِ وَجْهِكَ الْكَرِیمِ، الَّذِی لَا یبْلَى وَ لَا یتَغَیرُ، وَ لَا یحُولُ وَ لَا یفْنَى، أَنْ تُصَلِّی عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُغْنِینِی عَنْ كُلِّ شَی‏ءٍ بِعِبَادَتِكَ، وَ أَنْ تُسَلِّی نَفْسِی عَنِ الدُّنْیا بِمَخَافَتِكَ، وَ أَنْ تُثْنِینِی بِالْكَثِیرِ مِنْ كَرَامَتِكَ بِرَحْمَتِكَ.
اى خداى من به حقّ خودت (قسم به آنچه اختصاص به تو دارد) كه (تعظیم و بزرگداشت آن) بر همه آفریدگانت واجب و لازم است، و به نام بزرگت (نام خاص است نه هر نامى از نام‌ هاى او، زیرا همه نام‌ هاى خداوند متعال عظیم و بزرگست) كه پیغمبرت را فرمان دادى تا تو را به آن نام تسبیح كند (اشاره به قول خداى تعالى «سوره واقعه، آیه 96»: فَسَبِّح بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظیمِ؛‏ یعنى «اى پیغمبر ما» پروردگارت را به نام بزرگ تسبیح كن «او را به ذكر نام بزرگش از آنچه لایق و سزاوار نیست منزّه و پاك بدان») و به حق بزرگى ذات بزرگوارت كه كهنه و دگرگون نمی‌ شود، و تغییر حال نمی‌ یابد و فناء و نیستى نمی‌ پذیرد، كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و مرا به وسیله‏ عبادت و بندگیت از هر چیز بى‏ نیاز گردانى، و به ترس از خود دوستى دنیا را از من زایل نمایی (چون ترس از خداى تعالى هوا و خواهش نفس را از میان می‌ برد، و بر اثر آن انسان از دنیا و كالاى آن دورى می‌ گزیند) و به رحمت و مهربانیت مرا به بسیارى كرامت و بخشش خود باز گردانى.
 
(11) فَإِلَیكَ أَفِرُّ، و مِنْكَ أَخَافُ، وَ بِكَ أَسْتَغِیثُ، وَ إِیاكَ أَرْجُو، وَ لَكَ أَدْعُو، وَ إِلَیكَ أَلْجَأُ، وَ بِكَ أَثِقُ، وَ إِیاكَ أَسْتَعِینُ، وَ بِكَ أُومِنُ، وَ عَلَیكَ أَتَوَكَّلُ، وَ عَلَى جُودِكَ وَ كَرَمِكَ أَتَّكِلُ.
پس از این رو به‌ سوی تو می‌ گریزم، و از تو می‌ ترسم، و از تو فریادرسى می‌ طلبم، و به تو امیدوارم، و تو را می‌ خوانم، و به‌ سوی تو پناه می‌ برم، و به تو اطمینان دارم، و از تو یارى درخواست می‌ نمایم، (و به وحدانیت و یگانگى) تو ایمان می‌ آورم، و بر تو و بر جود و بخشش تو توكّل و اعتماد می‌ نمایم.
 
ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط دعای اول: ستایش نمودن خدای عزوجل دعای دوم: درود بر محمد و آل او دعای سوم: درود بر حمله (نگاه دارندگان) عرش دعای چهارم: درود بر كساني كه به پيغمبران ايمان آورده ‏اند دعای پنجم: دعاى آن حضرت براى خود و نزديكانش دعای ششم: دعاى آن حضرت هنگام بامداد و شام دعای هفتم: دعاى آن حضرت در مهمّات و سختي ها دعای هشتم: دعاى آن حضرت در پناه بردن به خدا دعای نهم: دعاى آن حضرت در آرزو داشتن به آمرزش دعای دهم: دعاى آن حضرت در التجاء به خداى تعالى