عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
دعای بیست و هفتم: «دُعَاؤُهُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ»
- دعاى آن حضرت براى نگهبانان مرزها -
 
(27) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ:)
دعاى بیست و هفتم از دعاهاى امام علیه السّلام است براى مرزداران‏:
 
(كسانی كه مرزهاى اسلام را از دشمن حفظ و نگهدارى می‌ نمایند، و اینكه آن بزرگوار آنان را دعا كرده و توانایی و پیشروی شان را بر دشمنان از خداى تعالى خواسته در صورتی كه بیشتر آنها از مخالفین بوده و شیعه و پیرو ائمّه علیهم السّلام نبوده ‏اند براى آنست كه دعاء درباره مخالفین براى حفظ و نگهدارى بیضه «جماعت و گروه» اسلام روا است، و امام علیه السّلام در اینجا این نكته را رعایت نموده و براى ایشان تقویت و توانایی و هدایت و رستگارى درخواست نموده است):
 
(1) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَیدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَایاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. 
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرزهاى مسلمانان را به غلبه و تسلّط خود استوار ساز، و نگهدارندگان آن مرزها را به نیروى خویش توانایی ده، و بخشش‌ هاى ایشان را از توانگریت فراوان گردان.
 
(2) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَینَ مِیرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَایةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَكْرِ. 
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و عدّه و شمارش (جماعت و گروه) ایشان را بسیار فرما، و سلاح‌ ها (ابزار جنگ مانند شمشیر و نیزه و تیر) آنان را تیز و برّا نما، و حدود و اطراف ایشان را نگهدارى كن، و دور و برشان را محكم گردان، و گروهشان را پیوند و آشنائى ده، و كارشان را شایسته فرما، و آذوقه‏ هاشان را پی‌ در پی برسان، و سختی‌ هایشان را به تنهایى كارگزارى كن، و ایشان را به یارى كردن و كمك و به شكیبائى همراهى و در مكر و فریب (ایشان به دشمنانشان) دقّت نظر عطاء فرما (كه دشمن مكر و فریبشان را در نیابد، یا آنها را از مكر و فریب دشمنانشان ایمن بدار كه زیانى به آنان نرسد).
 
(3) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا یجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا یعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا یبْصِرُونَ. 
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و آنچه (از رموز و اسرار جنگ) به آن نادانند به ایشان بشناسان، و آنچه (چگونگى رفتار و دشمنان را كه) نمی‌‌ دانند به آنها بیاموز، و به آنچه (مكر و فریب دشمنان كه) نمى‏ بینند بینایشان فرما.
 
(4) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْیاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نُصْبَ أَعْینِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّیةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ حَتَّى لَا یهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا یحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ.
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و هنگام رو به‌ رو شدنشان با دشمن یاد دنیاى فریب دهنده گول زننده را فراموششان گردان، و اندیشه‏ هاى مال و دارائى گمراه كننده را از دل‌ هاشان بزدا، و بهشت را برابر چشمشان قرار ده، و از آن بهشت آنچه آماده ساخته ‏اى از جاهاى همیشگى و سراهاى ارجمند و زن‌ هاى زیبا و جوهایی كه به آشامیدنی‌ هاى گوناگون روان شده و درخت‌ هایی كه‏ با انواع میوه‏ ها خم گشته جلو چشمشان نمایان كن تا كسى از ایشان آهنگ روى برگرداندن (از دشمن) نكند و گریختن از (برابر) مانند خود را با خویش گفتگو ننماید.
 
(5) اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَینَهُمْ وَ بَینَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَینَهُمْ وَ بَینَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَیرْهُمْ فِی سُبُلِهِمْ، وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ، وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ، وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ، وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ، وَ اقْبِضْ أَیدِیهُمْ عَنِ الْبَسْطِ، وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ، وَ اقْطَعْ بِخِزْیهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ. 
بار خدایا آنچه خواسته شد دشمنانشان را درهم شكن، و ناخن‌ هاى دشمنان را از ایشان جدا ساز (به آنها شكست رو آورد) و میان دشمنان و سلاح‌ هاشان جدائى افكن (تا از پیشروى باز مانند) و بندهاى دل‌ هاشان را بكن (از لشگر اسلام بترسانشان) و میان آنان و آذوقه ‏هاشان دورى انداز (تا بر اثر اندیشه درباره توشه از دلاوریشان كاسته شود) و در راه‌ ها (اندیشه‏ هاى جنگى) سرگردانشان گردان (تا به اندیشه درست دست نیابند) و از چیزى كه به آن رو آورده ‏اند (قصد جنگ با مسلمین) گمراهشان ساز، و كمك را از آنها ببر، و از شمارشان بكاه، و دل‌ هاشان را از ترس پر نما، و دست‌ هاشان را از گشودن باز دار، و زبان‌ هاشان را از گفتار ببند (تا مانند لال نتوانند سخنى گویند) و با (سختى و گرفتارى) ایشان پشت سری‌ هاشان را پراكنده گردان، و ایشان را براى آنها كه در پس ایشانند عبرت قرار ده، و به خوار ساختن آنها، طمع‌ ها و آرزوهاى كسانى (لشگرهایی) را كه پس از ایشانند قطع فرما.
 
(6) اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ، وَ یبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ، وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ، لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ، وَ لَا لِأَرْضِهِمْ فِی نَبَاتٍ. 
بار خدایا بچه ‏دان‌ هاى زنانشان را از زائیدن باز دار، و پشت‌ هاى مردانشان را خشك گردان، و نسل چهارپایان و شتر و گاو و گوسفندشان را قطع كن، و آسمانشان را در باریدن و زمینشان را در روئیدن اذن و فرمان مده (تا سرگردان و نگران باشند).
 
(7) اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِكَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِیارَهُمْ، وَ ثَمِّرْ بِهِ أَمْوَالَهُمْ، وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِكَ، وَ عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَةِ بِكَ حَتَّى لَا یعْبَدَ فِی بِقَاعِ الْأَرْضِ غَیرُكَ، وَ لَا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ جَبْهَةٌ دُونَكَ. 
بار خدایا به وسیله آنچه درباره دشمنان درخواست شد تدبیر و دوراندیشى مسلمانان را (یا جایگاه مسلمانان را در صورتی كه محال اهل الاسلام كه در نسخه ابن ادریس دیده شده خوانده شود) نیرومند و به سبب آن شهرهاشان را استوار و دارائی‌ هاشان را بسیار نما، و ایشان را از جنگیدن با دشمن براى عبادت و بندگیت و از زد و خورد با آنها براى خلوت نمودن و تنهائى گزیدن با تو آسوده گردان تا همه جاى زمین جز تو پرستش نشود، و جز تو براى كسى از ایشان پیشانى به خاك گذارده نگردد.
 
(8) اللَّهُمَّ اغْزُ بِكُلِّ نَاحِیةٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَى مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِكِینَ، وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِكَةٍ مِنْ عِنْدِكَ مُرْدِفِینَ حَتَّى یكْشِفُوهُمْ إِلَى مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِكَ وَ أَسْراً، أَوْ یقِرُّوا بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِیكَ لَكَ. 
بار خدایا اهل هر ستمى از مسلمانان را به جنگ با مشركین كه در برابر ایشانند بفرست (با آنها كمك باش و براى جنگجوئى توفیقشان ده، و در نسخه ابن ادریس است اللّهم اعزّ یعنى بار خدایا مسلمانان را بر مشركین غالب و چیره گردان) و آنان را از جانب خود به فرشتگان پی‌ در پی آینده كمك فرما تا دشمنان را به پایان خاك در زمین تو (جائی كه عمارت و آبادى نیست) كشته و اسیر شده رانده و شكست دهنده، یا آنكه (تسلیم شده و سر فرود آورده) اعتراف نمایند كه تویی خدایی كه جز تو خدایی نیست (در ذات) یگانه و (در صفات كمال) بى شریكى.
 
(9) اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ أَعْدَاءَكَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ وَ التُّرْكِ وَ الْخَزَرِ وَ الْحَبَشِ وَ النُّوبَةِ وَ الزَّنْجِ وَ السَّقَالِبَةِ وَ الدَّیالِمَةِ وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْكِ، الَّذِینَ تَخْفَى أَسْمَاؤُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ، وَ قَدْ أَحْصَیتَهُمْ بِمَعْرِفَتِكَ، وَ أَشْرَفْتَ عَلَیهِمْ بِقُدْرَتِكَ.
بار خدایا درخواست مرا درباره مشركین (از كشته شدن و اسیر گشتن) بر دشمنانت (كه از روى دشمنى اطاعت و پیرویت نمی‌‌ نمایند و گفتار و پیغمبران و اوصیاء شان «علیهم السّلام» را مخالفت می‌ كنند) در اطراف شهرها از هند، روم، تركستان، خزر، حبشه، ثوبه، زنگبار، سقالبه (صقالبه)، دیالمه و باقى اصناف مردم كه مشرك (كافر) هستند و نام و نشانشان (از براى دیگران) پنهان است و تو خود به علم و دانائیت آنها را می‌ شناسى و به قدرت و تواناییت بر آنان آگاهى شامل گردان.
 
(10) اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِكِینَ بِالْمُشْرِكِینَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِینَ، وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الاحْتِشَادِ عَلَیهِمْ. 
بار خدایا كفّار را از دست درازى به مرزهاى مسلمانان (یا به طوائف مسلمانان) به خودشان وادار و به كاستن شان از كاستن مسلمانان جلو گیر (هلاك و تباهشان گردان) و به پراكندگی شان از اجتماع و گرد آمدن بر مسلمانان باز دار.
 
(11) اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَةِ، وَ أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّةِ، وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الِاحْتِیالِ، وَ أَوْهِنْ أَرْكَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَةِ الرِّجَالِ، وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَةِ الْأَبْطَالِ، وَ ابْعَثْ عَلَیهِمْ جُنْداً مِنْ مَلَائِكَتِكَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِكَ كَفِعْلِكَ یوْمَ بَدْرٍ، تَقْطَعُ بِهِ دَابِرَهُمْ وَ تَحْصُدُ بِهِ شَوْكَتَهُمْ، وَ تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ. 
بار خدایا دل‏هاشان را از آرامش و تن‏هاشان را از توانایی تهى گردان، و قلب‌ هاشان را از حیله و چاره‏ جوئى فراموشى ده، و اندامشان را از جنگیدن با پیادگان (مسلمانان) سست نما، و آنها را از زد و خورد با دلیران (اسلام) بترسان، و لشگرى از فرشتگانت با عذاب و آزار سخت از عذاب‌ هایت برایشان برانگیز مانند كاری كه در روز (جنگ) بدر نمودى كه به وسیله آن ریشه آنان را قطع كرده ببرى و شوكت و بزرگی شان را بدروى (از بین ببرى) و گروه شان را پراكنده فرمائى (روز بدر جمعه هفدهم ماه رمضان سال دوّم هجرت بود كه پیغمبر ـ صلّى الله علیه و آله ـ در بدر كه نام موضعى است در بیست و هشت فرسخى مدینه به راه مكّه با سیصد و سیزده مرد كه در بین ایشان دو اسب یا یك اسب بیش نبود با كفّار قریش كه هزار كس با اسب‏ ها و سلاح‌ هاى بسیار بودند و رئیس آنها ابوجهل پیشواى مشركین بود، جنگید و خداى تعالى هزار یا سه هزار یا بیشتر فرشته به كمك حضرت رسول فرستاد و گروه بسیارى از بزرگان كفّار مانند ابوجهل و عتبه و شیبه كشته شدند، و آن از بزرگترین جنگ‌ هاى اسلام است، و درباره فرستادن خدای تعالى فرشتگان را در آن جنگ به كمك مسلمانان قرآن كریم و اخبار بسیار گویا است).
 
(12) اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ، وَ أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ، وَ ارْمِ بِلَادَهُمْ بِالْخُسُوفِ، وَ أَلِحَّ عَلَیهَا بِالْقُذُوفِ، وَ افْرَعْهَا بِالْمُحُولِ، وَ اجْعَلْ مِیرَهُمْ فِی أَحَصِّ أَرْضِكَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ، وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ، أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِیمِ وَ السُّقْمِ الْأَلِیمِ. 
بار خدایا آب‏ هاى ایشان را به وباء (بیماری‌ هاى همگانى) و خوردنی‌ هاشان را به بیماری‌ ها آمیخته و درهم كن، و شهرهاشان را به زمین فرو بر (كه نشانه‏ اى از آن نماند) و پی‌ در پی بر آن شهرها بلا و گرفتاری‌ ها برسان، و آنها را به قحطى و خشكسالى بكوب (گرفتار كن به طوری كه راه رهایی از آن را نیابند) و آذوقه ‏هاشان را در تهى ‏ترین زمین خود (زمین كم آب و گیاه) و دورترین زمین خویش از ایشان (شهرهاى دور دست) قرار ده (تا به آن دسترسى نداشته باشند) و قلعه ‏هاى زمین را از آنها باز دار (تا به آنها پناه نبرند) آنها را به گرسنگى همیشگى و بیمارى دردناك دچار فرما.
 
(13) اللَّهُمَّ وَ أَیمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِكَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ مِنْ أَتْبَاعِ سُنَّتِكَ لِیكُونَ دِینُكَ الْأَعْلَى وَ حِزْبُكَ الْأَقْوَى وَ حَظُّكَ الْأَوْفَى فَلَقِّهِ الْیسْرَ، وَ هَیئْ لَهُ الْأَمْرَ، وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ، وَ تَخَیرْ لَهُ الْأَصْحَابَ، وَ اسْتَقْوِ لَهُ، الظَّهْرَ، وَ أَسْبِغْ عَلَیهِ فِی النَّفَقَةِ، وَ مَتِّعْهُ بِالنَّشَاطِ، وَ أَطْفِ عَنْهُ حَرَارَةَ الشَّوْقِ، وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَةِ، وَ أَنْسِهِ ذِكْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ. 
بار خدایا و هر جنگجوى از اهل دین تو (مسلمانان) كه با ایشان (در شهرهاشان) بجنگند یا هر مجاهد و جنگ كننده ‏اى از پیروان طریقه و راه تو (مؤمنین) كه با آنها (خواه در شهرها و خواه در غیر شهرهاشان) جنگ نماید تا دین تو (كه پیغمبر ـ صلّى الله علیه و آله ـ بر آن مبعوث گردیده بر سایر دین‌ ها) بلندتر و حزب و گروه تو (بر همه حزب‌ ها) تواناتر و نصیب و بهره (ثواب و پاداش دوستان) تو كامل‌ تر گردد، پس (در هر گرفتارى) او را آسانى پیش آورد كار را برایش روبراه ساز، و پیروزى (رواشدن حاجات) را برایش عهده ‏دار شو، و (بهترین) یاران را براى او برگزین (مقدّر فرما) و پشتش را قوى و توانا كن (به آنچه نیازمند است یاریش نما) و جیره ‏اش سرشار گردان، و او را به نشاط و خرّمى بهره ‏مند ساز و گرمى آرزو را از او فرو نشان (او را بر جدائى از کسی که دوست دارد شكیبائى عطا فرما) و او را از اندوه تنهائى برهان، و یاد زن و فرزند را فراموشش ساز.
 
(14) وَ أْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّیةِ، وَ تَوَلَّهُ بِالْعَافِیةِ، وَ أَصْحِبْهُ السَّلَامَةَ، وَ أَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ، وَ أَلْهِمْهُ الْجُرْأَةَ، وَ ارْزُقْهُ الشِّدَّةَ، وَ أَیدْهُ بِالنُّصْرَةِ، وَ عَلِّمْهُ السِّیرَ وَ السُّنَنَ، وَ سَدِّدْهُ فِی الْحُكْمِ، وَ اعْزِلْ عَنْهُ الرِّیاءَ، وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَةِ، وَ اجْعَلْ فِكْرَهُ وَ ذِكْرَهُ وَ ظَعْنَهُ وَ إِقَامَتَهُ، فِیكَ وَ لَكَ.
و او را (هنگام جنگ و در هر امرى) به حسن نیت و آهنگ نیك راهنمایی كن (جمله و اثر له حسن النیة را چنین ترجمه نموده ‏اند: و حسن نیت را برایش برگزین. كه درست نیست و درست آنست كه ما نوشتیم چنان‌ كه از مراجعه به شرح صحیفه علاّمه عظیم الشأن مرحوم سید علیخان هویدا می‌ گردد) و عافیت و تندرستى (خیر و نیكى دنیا و آخرت) را برایش عهده ‏دار شو، و سلامتى و رهایی از بلاها را همراهش گردان، و او را از ترس و سست دلى دور دار، و جرأت دلیرى در دلش بیافكن و نیرومندى روزیش نما (تا در كارزار با كفّار سخت بجنگد) و به كمك و یارى (خود) او را یارى فرما، و راه‌ ها (احكام جهاد با كفّار و دشمنان) و روش‌ ها(ى حضرت رسول ـ صلّى الله علیه و آله ـ) را به او بیاموز (توفیق آموختن به او عطا كن) و در حكم كردن راه درست و سزاوار را به او بنما، و رئاء و خودنمایی (در كردار) را از او بر كنار كن، و او را از انجام كارى براى اینكه مردم بشنوند برهان، و اندیشه و یاد و سفر كردن و مانندش را در راه (پسندیده) خود و براى (به دست آوردن رضا و خوشنودى) خویش قرار ده.
 
(15) فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّكَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَینِهِ، وَ صَغِّرْ شَأْنَهُمْ فِی قَلْبِهِ، وَ أَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ، وَ لَا تُدِلْهُمْ مِنْهُ، فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَةِ، وَ قَضَیتَ لَهُ بِالشَّهَادَةِ فَبَعْدَ أَنْ یجْتَاحَ عَدُوَّكَ بِالْقَتْلِ، وَ بَعْدَ أَنْ یجْهَدَ بِهِمُ الْأَسْرُ، وَ بَعْدَ أَنْ تَأْمَنَ أَطْرَافُ الْمُسْلِمِینَ، وَ بَعْدَ أَنْ یوَلِّی عَدُوُّكَ مُدْبِرِینَ. 
پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خود (كفّار كه قصد جنگیدن و تباه ساختن او را دارند) رو به‌ رو شود آنان را در پیش چشمش اندك نما، و مقامشان را در دلش كوچك ساز، و او را بر ایشان غلبه ده و آنها را بر او چیره مگردان، پس اگر زندگانیش را به نیكبختى پایان داده شهادت (كشته شدن در راه حق) را برایش مقدّر نمودى، شهادتش پس از آن باشد كه دشمنت را به كشتن هلاك و تباه كند، و پس از آن باشد كه اسیرى و دستگیرى آنها را به رنج افكند، و پس از آن باشد كه در مرزهاى مسلمانان (یا در طوائف ایشان) ایمنى و آرامش برقرار شود، و پس از آن باشد كه دشمنانت (به میدان جنگ) پشت كرده شكست خورده برگردند.
 
(16) اللَّهُمَّ وَ أَیمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیاً أَوْ مُرَابِطاً فِی دَارِهِ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِیهِ فِی غَیبَتِهِ، أَوْ أَعَانَهُ بِطَائِفَةٍ مِنْ مَالِهِ، أَوْ أَمَدَّهُ بِعِتَادٍ، أَوْ شَحَذَهُ عَلَى جِهَادٍ، أَوْ أَتْبَعَهُ فِی وَجْهِهِ دَعْوَةً، أَوْ رَعَى لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَةً، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْناً بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضاً حَاضِراً یتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَى بِهِ، إِلَى أَنْ ینْتَهِی بِهِ الْوَقْتُ إِلَى مَا أَجْرَیتَ لَهُ مِنْ فَضْلِكَ، وَ أَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ كَرَامَتِكَ.
بار خدایا و هر مسلمانی كه جنگجو یا مرزدارى را در كار خانه ‏اش جانشین شود، یا در نبودنش خانواده او را نگهدارى كند، یا او را به برخى از دارائى خود كمك نماید، یا او را به اسباب جنگ (شمشیر، تیر نیزه، اسب و مانند آن) یارى كند، یا او را بر جهاد (جنگ كردن در راه خدا) وادارد، یا (اگر نتوانست این كارها را انجام دهد) او را در راهی كه پیش گرفته به دعا (درخواست فتح و فیروزى او از خداى تعالى) همراهى نماید، یا در پشت سر او آبرویش را حفظ كند پس او را سنگ به سنگ و مانند به مانند برابر پاداش آن مسلمان جنگجو و مرزدار پاداش ده، و عوض كارش را در دنیا عطا فرما كه سود آنچه پیش از این انجام داده و شادى كارى كه بجا آورده به زودى دریابد تا آنگاه كه زمان او به پایان رسیده (عمرش تمام گردد) و به آنچه براى او (در آخرت) از فضل و احسانت روان ساخته ‏اى و از كرم و بخششت آماده نموده ‏اى برسد.
 
(17) اللَّهُمَّ وَ أَیمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ، وَ أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْكِ عَلَیهِمْ فَنَوَى غَزْواً، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ، أَوْ أَبْطَأَتْ بِهِ فَاقَةٌ، أَوْ أَخَّرَهُ عَنْهُ حَادِثٌ، أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاكْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ، وَ أَوْجِبْ لَهُ ثَوَابَ الْمُجَاهِدِینَ، وَ اجْعَلْهُ فِی نِظَامِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ. 
بار خدایا و هر مسلمانی كه كار اسلام (گرفتارى مسلمانان در برابر كفر) او را نگران كند و گرد آمدن مشركین او را اندوهگین سازد، پس قصد جنگ (با آنها) یا آهنگ جهاد (طرفدارى از دین) نماید و ضعف و سستى او را از رفتن به جنگ بنشاند، یا فقر و بى‏ چیزى او را به درنگ كردن (نرفتن به جنگ) وادارد، یا پیشامدى او را از قصد و آهنگش به تأخیر اندازد، یا جلوگیرى در برابر اراده و خواسته ‏اش پیش آید، پس نام او را در عبادت كنندگان بنویس و پاداش جهادكنندگان را به او عطا فرما، و او را در رشته كشته شدگان در راه حق و شایستگان قرار ده (حضرت امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ فرموده: بنده مؤمن فقیر و بى‏ چیز می‌ گوید: پروردگارا مرا روزى فرما تا در راه‌ هاى خیر و نیكى چنین و چنان كنم، پس چون خداى عزّ و جل دانست كه قصد او از روى راستى و درستى است براى او پاداش می‌ نویسد مانند پاداشى كه اگر كارى كه قصد كرده بجا می‌ آورد براى او می‌ نوشت، زیرا خداوند به هر چیز احاطه دارد و داراى جود و بخشش است، و هم آن حضرت ـ علیه السّلام ـ فرموده: من خود را از كشته شدگان طفوف «جمع طفّ جائى است كه حضرت سید الشهداء ـ علیه السّلام ـ در آنجا كشته شده، و اینكه كربلا را طفّ می‌ نامند براى آنست كه طرف بیابان نزدیك فرات واقع شده است» بیرون نمی‌‌ نمایم، و پاداش خویش را از آنان كمتر نمی‌‌ شمارم، زیرا اگر آن روز حاضر بودم قصد من نصرت و یارى كردن آنها بود، و همچنین شیعیان ما شهداء و كشته شدگانند هر چند به روى رختخوابشان بمیرند).
 
(18) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلَاةً عَالِیةً عَلَى الصَّلَوَاتِ، مُشْرِفَةً فَوْقَ التَّحِیاتِ، صَلَاةً لَا ینْتَهِی أَمَدُهَا، وَ لَا ینْقَطِعُ عَدَدُهَا كَأَتَمِّ مَا مَضَى مِنْ صَلَوَاتِكَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِكَ، إِنَّكَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ الْفَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ.
بار خدایا بر محمّد بنده و فرستاده خود و بر آل محمّد درود فرست، درودى كه بر درودها بلند و بالاى ستودن‌ ها باشد، درودى كه مدّتش پایان نپذیرد و شماره ‏اش بریده نشود مانند كامل‌ ترین درودهائى كه بر یكى‏ از دوستانت گذشته (فرستاده ‏اى) زیرا تویى بسیار بخشنده، ستوده شده، آغاز كننده (آفریننده اشیاء) باز گرداننده (زنده كننده مردم در قیامت) بجا آورنده هر چه خواهى.
 
ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط دعای اول: ستایش نمودن خدای عزوجل دعای دوم: درود بر محمد و آل او دعای سوم: درود بر حمله (نگاه دارندگان) عرش دعای چهارم: درود بر كساني كه به پيغمبران ايمان آورده ‏اند دعای پنجم: دعاى آن حضرت براى خود و نزديكانش دعای ششم: دعاى آن حضرت هنگام بامداد و شام دعای هفتم: دعاى آن حضرت در مهمّات و سختي ها دعای هشتم: دعاى آن حضرت در پناه بردن به خدا دعای نهم: دعاى آن حضرت در آرزو داشتن به آمرزش دعای دهم: دعاى آن حضرت در التجاء به خداى تعالى