عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
دعای بیست و چهارم: «دُعَاؤُهُ لِأَبَوَیهِ»
- دعاى آن حضرت براى پدر و مادر خود -
 
(وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ لِأَبَوَیهِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ:)
دعاى بیست و چهارم از دعاهاى امام علیه السّلام است براى پدر و مادر خود علیهما السّلام‏:
 
(تعظیم و بزرگداشت پدر و مادر در همه شرائع مورد اهمیت و پسندیده عقل است، و از تعظیم و احسان به آنان آنست كه آنها را از صمیم قلب باید دوست داشت و دقائق آداب را در خدمتشان مراعات نمود و به آنها مهربانى كرد و خوشنودی شان را به دست آورد، و بهترین دارایى خود را از آنها دریغ ننمود و در انجام اوامرشان كوشید و آنها را به دعاى شایسته یاد كرد، چنان‌كه خداى تعالى در قرآن كریم به همه این‏ها را راهنمایى كرده آنجا كه می‌ فرماید (سوره اسراء آیه 23 و 24): وَ قَضى رَبُّكَ الاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ ایاهُ وَ بِالْوالِدَینِ احْساناً امَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ احَدُهُما اوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما افٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریماً * وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ، وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّیانى صَغیراً؛ یعنى و پروردگار تو حكم كرد كه جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیكویى نمایید، و چنان‌كه یكى از آنها یا هر دو نزد تو پیر و سالخورده «كه باعث زحمت و رنج شود» گردند افّ «سخن به تنگ آمده» به ایشان مگو و بانگ بر آنها مزن، و با آنان نیكو سخن گو و از روى رحمت و مهربانى با ایشان فروتنى نما، و بگو پروردگارا آنها را بیامرز چنان‌كه مرا در كودكى پروردند.
 
مردى بر رسول خدا صلّى الله علیه و آله گفت: مرا عملى بیاموز كه به وسیله آن به رحمت خدا نزدیك شوم، فرمود: پدر و مادر دارى؟ گفت: آرى، فرمود: به ایشان نیكویى كن كه نیكویى‏ درباره آنها از همه چیز به رحمت حق نزدیكتر است.
 
حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام فرموده: بنده ‏اى كه به پدر و مادر خود در زمان زنده بودنشان نیكوكار است اگر بمیرند وامشان نپردازد و براى آنها آمرزش نطلبد خداوند او را عاق و بد رفتار می‌ نویسد، و بنده ‏اى كه در زمان حیاتشان عاقّ آنها است چون مردند وامشان را بپردازد و براى آنان آمرزش بخواهد خداى عزّ و جلّ او را نیكوكار می‌ نویسد):
 
(1) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ/ ط رَسُولِكَ، وَ أَهْلِ بَیتِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ سَلَامِكَ.
بار خدایا بر محمّد بنده و فرستاده خود و بر خاندان پاكانش (حضرت زهرا و ائمه معصومین) رحمت فرست، و آنان را به بهترین رحمت‌ ها و نیكی‌ ها و درود خود امتیاز ده.
 
(2) وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَی بِالْكَرَامَةِ لَدَیكَ، وَ الصَّلَاةِ مِنْكَ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. 
و پدر و مادر مرا ـ بار خدایا ـ به گرامى داشتن نزد خود و احسان و نیكى از جانب خویش برترى بخش، اى بخشنده‏ ترین بخشندگان.
 
(3) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْهِمْنِی عِلْمَ مَا یجِبُ لَهُمَا عَلَی إِلْهَاماً، وَ اجْمَعْ لِی عِلْمَ ذَلِكَ كُلِّهِ تَمَاماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تُلْهِمُنِی مِنْهُ، وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیمَا تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّى لَا یفُوتَنِی اسْتِعْمَالُ شَی‏ءٍ عَلَّمْتَنِیهِ، وَ لَا تَثْقُلَ أَرْكَانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیمَا أَلْهَمْتَنِیهِ 
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و دانستن آنچه درباره ایشان بر من واجب است به من الهام نما و در دلم انداز، و آموختن همه آن واجبات را بى‌ كم و كاست برایم فراهم آور، سپس مرا به آنچه كه به من الهام می نمایى وادار، و براى انجام در آنچه به دانستن آن بینایم می‌ سازى توفیقم ده، تا بجا آوردن چیزى از آنچه مرا به آن دانا گردانیده ‏اى از من فوت نگردد، و اندامم از خدمت در آنچه به من الهام نموده ‏اى سنگین نشود (سست نگشته بازنماند، چون حقوق پدر و مادر در زندگى و پس از مرگشان بر فرزند بیش از آنست كه انسان آن را دریابد از این رو امام علیه السّلام از خداوند سبحان درخواست می‌ نماید كه آنها را به او الهام فرماید و به انجام آن موفّق سازد، ابى ولاَّد حنّاط گفته: از حضرت صادق علیه السّلام‏ درباره قول خداى عزّ و جلّ وَ بِالْوالِدَینِ احْسانًا «و به پدر و مادر نیكویى نمایید» پرسیدم: این احسان و نیكویى چیست؟ فرمود: احسان آنست كه با آنها خوش‌ رفتارى نمایى، و اگر چیزى از تو خواستند هر چند بى‌ نیاز باشند آنها را نرنجانى، آیا خداوند عزّ و جل نمی‌ فرماید (سوره آل عمران، آیه 92):
 
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ‏؛ «هرگز نیكى را درنیابید تا آنكه از آنچه دوست می‌ دارید انفاق كنید.» پس از آن حضرت صادق علیه السّلام فرمود: و امّا قول خداى عزّ و جلّ: امَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ احَدُهُما اوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما افٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما؛ «و چنان‌ كه یكى از آنها یا هر دو نزد تو پیر و سالخورده گردند، اف، سخنى كه به تنگ آمده باشى به ایشان مگو، و بانگ بر آنها مزن» اگر تو را نگران ساختند به آنها اف مگو، و اگر تو را كتك زدند بانگ بر آنان مزن، وَ قُلْ لَهُما قَولاً كَریمًا؛ «و با ایشان نیكو سخن گو» فرمود: اگر تو را كتك زدند به ایشان بگو: خدا شما را بیامرزد، كه سخن نیكوى تو باشد، وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ؛ «و از روى مهربانى با ایشان فروتنى نما» فرمود: چشمت را از نگاه كردن به آنها جز به مهربانى و نرمى پر مكن و صدایت را بر صداى آنها بلند مگردان و نه دستت را بر دست آنها و بر ایشان پیشى مگیر، و از آن حضرت علیه السّلام روایت شده: مردى نزد رسول خدا صلّى الله علیه و آله آمد و گفت: من در جهاد رغبت داشته خواهان آن هستم، پیغمبر صلّى الله علیه و آله فرمود:
 
در راه خدا جهاد كن كه اگر كشته شوى نزد خدا زنده بوده و روزى داده می‌ شوى، و اگر مردى پاداش تو بر خدا است، و اگر برگشتى از گناهان برگشته ‏اى چنان‌ كه به دنیا آمده ‏اى، آن مرد گفت: یا رسول الله من پدر و مادر سالخورده دارم كه با من انس داشته نمی‌ خواهند به جهاد روم، رسول خدا صلّى الله علیه و آله فرمود: با ایشان باش قسم به آنكه جان من به دست او است همدمى پدر و مادر به تو روز و شبى بهتر از یكسال جهاد است. این اخبار دلالت دارد به اینكه بیشتر حقوق پدر و مادر و نیكى به آنها را جز خدا و آنكه خدا به او آموخته نمی‌ داند).
 
(4) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، كَمَا أَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ به سببهِ. 
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست چنان‌ كه ما (مسلمان‌ ها) را به آن حضرت شرافت و بزرگى دادى، و بر محمّد و آل او درود فرست‏ چنان‌ كه به سبب آن بزرگوار براى ما حقّى بر خلق (بر دیگرى) واجب گردانیدى (رسول خدا صلّى الله علیه و آله فرموده: مؤمن را بر مؤمن هفت حق و بهره است كه از خدا بر او واجب گشته: تعظیم و بزرگداشت هنگام دیدن او، و دوست داشتن او در دل، و مواسات و برابرى براى او در مال و دارایى خود، و اینكه غیبت و سخن گفتن پشت سر او را حرام بداند، و هنگام بیمارى او را عیادت و دیدار نماید، و جنازه او را تشییع كند، و پس از مردن درباره او جز نیكى نگوید).
 
(5) اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَ أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّءُوفِ، وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَی وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَینِی مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنَانِ، وَ أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْآنِ حَتَّى أُوثِرَ عَلَى هَوَای هَوَاهُمَا، وَ أُقَدِّمَ عَلَى رِضَای رِضَاهُمَا وَ أَسْتَكْثِرَ بِرَّهُمَا بِی وَ إِنْ قَلَّ، وَ أَسْتَقِلَّ بِرِّی بِهِمَا وَ إِنْ كَثُرَ. 
بار خدایا مرا چنان گردان كه از پدر و مادر بترسم مانند ترسیدن از پادشاه ستمكار، و با ایشان خوش‌ رفتارى نمایم همچون خوش‌ رفتارى مادر مهربان، و فرمانبرى و نیكوكاریم را به آنان در نظر از خواب خواب‌ آلوده خوش‌ تر و در دلم از آشامیدن تشنه گواراتر گردان تا آرزوى آنها را بر آرزوى خود برگزینم، و خوشنودى ایشان را بر خوشنودى خویش جلو اندازم، و نیكویی شان را درباره خود هر چند اندك باشد بسیار شمارم، و نیكویى خویش را درباره آنها هر چند بسیار باشد كم بدانم (بسیار شمردن نیكویى پدر و مادر اگر چه كم باشد براى آنست كه رغبت در دوستى و فرمانبرى آنها زیاد گردد و در سپاسگزارى و قیام به حقوق آنان كوتاهى نشود).
 
(6) اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی، وَ أَطِبْ لَهُمَا كَلَامِی، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیكَتِی، وَ اعْطِفْ عَلَیهِمَا قَلْبِی، وَ صَیرْنِی بِهِمَا رَفِیقاً، وَ عَلَیهِمَا شَفِیقاً. 
بار خدایا صدایم را در برابر ایشان آهسته و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما، و دلم را بر آنها مهربان كن، و مرا به ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان.
 
(7) اللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُمَا تَرْبِیتِی، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَكْرِمَتِی، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّی فِی صِغَرِی. 
بار خدایا آنان را به پرورش من جزا ده و در گرامى داشتنم پاداش ده، و آنچه در كودكى از من محافظت نموده ‏اند (رنج‌ هایی كه برایم كشیده ‏اند) براى آنها نگاه دار (پاداش رنجشان را عطاء فرما. اشاره به اینكه چون فرزند نمی‌ تواند نیكى پدر و مادر را درباره خود پاداش دهد از این رو پاداش ایشان را از خداوند متعال خواسته).
 
(8) اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًى، أَوْ خَلَصَ إِلَیهِمَا عَنِّی مِنْ مَكْرُوهٍ، أَوْ ضَاعَ قِبَلِی لَهُمَا مِنْ حَقٍّ فَاجْعَلْهُ حِطَّةً لِذُنُوبِهِمَا، وَ عُلُوّاً فِی دَرَجَاتِهِمَا، وَ زِیادَةً فِی حَسَنَاتِهِمَا، یا مُبَدِّلَ السَّیئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ. 
بار خدایا و آزارى كه از من به ایشان رسیده یا ناپسندى كه از من به آنان رخ داده یا حقّى كه براى آنها نزد من تباه گشته آن را سبب ریختن گناهان و بلندى درجات و مقام‌ ها و فزونى حسنات و نیكی‌ هاشان قرار ده (توجیه اعتراف معصومین علیهم السّلام به گناهان و آمرزش خواستن از آنها در شرح دعاى دوازدهم گذشت) اى برگرداننده بدی‌ ها به چندین برابرش از خوبی‌ ها (این جمله در آخر دعاى دوّم شرح داده شد).
 
(9) اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیا عَلَی فِیهِ مِنْ قَوْلٍ، أَوْ أَسْرَفَا عَلَی فِیهِ مِنْ فِعْلٍ، أَوْ ضَیعَاهُ لِی مِنْ حَقٍّ، أَوْ قَصَّرَا بِی عَنْهُ مِنْ وَاجِبٍ فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا، وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیهِمَا وَ رَغِبْتُ إِلَیكَ فِی وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا، فَإِنِّی لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَى نَفْسِی، وَ لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِی بِرِّی، وَ لَا أَكْرَهُ مَا تَوَلَّیاهُ مِنْ أَمْرِی یا رَبِّ.
بار خدایا آنچه پدر و مادر در گفتار با من تعدّى نموده‏ اند (سخنان ناروایى گفته ‏اند) یا در كردار درباره من بیجا رفتار كرده ‏اند (به شایستگى مرا تربیت و پرورش ننموده ‏اند) یا حقّ مرا تباه ساخته ‏اند یا از آنچه واجب است (وظیفه ایشان بوده كه آن را انجام دهند) درباره من كوتاهى كرده ‏اند من آن را به آنان بخشیدم و آن را وسیله احسان بر ایشان گردانیدم، و از تو خواهانم كه وبال و گرفتارى آن را از ایشان بردارى (آنان را به گفتار و كردار بیجا و تضییع حق و انجام ندادن وظیفه درباره من به كیفر نرسانى) زیرا من درباره خود به ایشان‏ گمان بد نمی‌ برم، آنان را در مهربانى به خویش سهل انگار نمی‌ دانم، و از آنچه درباره ‏ام نموده ‏اند كراهت نداشته دلگیر نیستم، اى پروردگارم.
 
(10) فَهُمَا أَوْجَبُ حَقّاً عَلَی، وَ أَقْدَمُ إِحْسَاناً إِلَی، وَ أَعْظَمُ مِنَّةً لَدَی مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ، أَوْ أُجَازِیهُمَا عَلَى مِثْلٍ، أَینَ إِذاً- یا إِلَهِی- طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِیتِی! وَ أَینَ شِدَّةُ تَعَبِهِمَا فِی حِرَاسَتِی! وَ أَینَ إِقْتَارُهُمَا عَلَى أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَةِ عَلَی! 
زیرا حقّ ایشان بر من واجب‌ تر و نیكی شان به من دیرین‏ تر و نعمتشان نزد من بزرگتر از آنست كه آنها را به عدل و داد قصاص نموده گروگیرى كنم، یا مانند آنچه نموده ‏اند رفتار نمایم (و اگر چنین كنم پس) در این هنگام ـ اى خداى من ـ بسیارى كار ایشان براى پرورش من چه شد؟! و سختى رنجشان در پاس داشتنم كو؟ و تنگى (گرفتارى) كه براى گشایش (آسایش) بر من به خود هموار نموده ‏اند كجا است؟
 
(11) هَیهَاتَ مَا یسْتَوْفِیانِ مِنِّی حَقَّهُمَا، وَ لَا أُدْرِكُ مَا یجِبُ عَلَی لَهُمَا، وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَةَ خِدْمَتِهِمَا، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِنِّی یا خَیرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ، وَ وَفِّقْنِی یا أَهْدَى مَنْ رُغِبَ إِلَیهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ یوْمَ‏ تُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ‏ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ‏.
چه بسیار دور است (شگفتا) ایشان نمی‌ توانند حقّ خود را از من به درستى بگیرند (زیرا حقوق آنها بسیار و بیش از آنست كه بتوانند همه آنها را بستانند) و من نمی‌ توانم آنچه (حقوقى) كه براى آنها بر من واجب است دریابم، و شرط خدمت و چاكرى آنان را بجا آورم، پس بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا (در انجام وظیفه) یارى كن اى بهترین كسی‌ كه از او یارى می‌ خواهند، و توفیقم ده اى راهنماینده ‏تر كسی كه به او رو می‌ آورند، و مرا روزى (قیامت) كه هر نفسى به آنچه كرده جزا داده می‌ شود در حالی‌ كه به آنها ستم نمی‌ شود در جرگه كسانى كه با پدران و مادران بدرفتارى كرده و آنها را آزرده ‏اند قرار مده (حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام فرموده: خداوند عزّ و جل‏ براى بنده در سه چیز رخصت قرار نداده «آنها را آسان نشمرده»: اداى امانت و سپرده به نیكوكار و بدكار، و وفاى به عهد و پیمان براى نیكوكار و بدكار، و نیكى به پدر و مادر نیكوكار باشند یا بدكردار. و از زهرى روایت شده كه گفته: علىّ بن الحسین علیهما السّلام با مادرش طعام نمی‌ خورد، و به مادر خود خوش‌ رفتارترین مردم بود، از آن حضرت سبب طعام نخوردن با مادر را پرسیدند؟ فرمود:
 
می‌ ترسم با مادر طعام خورم و چشم او به چیزى از خوردنى سبقت گیرد و من ندانسته آن را بخورم پس عاق او گردم. سید نعمت الله جزائرى ـ علیه الرّحمه ـ در شرح خود بر صحیفه پس از نقل این روایت می‌ نویسد:
 
مراد از مادر آن حضرت علیه السّلام در اینجا پرورش‌ دهنده آن حضرت است كه كنیز امام حسین علیه السّلام بوده، و امّا مادر حقیقى آن بزرگوار چنان‌ كه صدوق ـ رحمه الله ـ از حضرت رضا علیه السّلام روایت نموده هنگام زائیدن از دنیا رفته، پس امام حسین علیه السّلام او را به كنیزى سپرد، و آن حضرت او را مادر می‌ خواند، و گفته شده: كه مادر آن حضرت علیهما السّلام در واقعه كربلا خود را در فرات انداخت از جهت اینكه صبرش تمام گشته یا از اسیرى می‌ ترسید، زیرا او از دختران پادشاهان عجم بود و از یزید گمان می‌ برد دشمنى سختى را كه بین پادشاهان عرب و عجم بود، و گفته شده: سیدالسّاجدین علیه السّلام چون آنچه در آن بیابان به سرشان آمده دید براى مادر خود ترسید به آنچه كه مادرش بر نفس خویش می‌ ترسید پس او را بر شتر یا اسبى سوار كرده و روانه ساخت و معلوم نشد به كجا رفت، و گفته شده:
 
او را به كوهى در خراسان برد و در آنجا مرد، و آن كوه «كه از سلسله جبال خراسان است» الآن بین مردم طهران معروف است كه آن را زیارت می‌ كنند و به آن تبرّك می‌ جویند، و براى این گفتار از اخبار شواهدیست، خلاصه مادر حقیقى آن حضرت پس از واقعه كربلا دیده نشده است، و آنچه روایت شده كه آن حضرت علیه السّلام چون از شام برگشت مادرش را به مولى و غلام خود شوهر داد، مراد از مادر پرورش‌ دهنده آن بزرگوار بود، نه مادر حقیقى او چنان‌ كه بسیارى از دانشمندان گمان كرده ‏اند، زیرا پذیرفتنى نیست كه دختر یزدجرد پادشاه عجم هنگامى كه خواستند او را شوهر دهند به كسى جز حسین علیه السّلام تن نداد چگونه بعد از او به یكى از موالى و غلامان تن می‌ دهد؟! و نیز حمل مولى بر عبد و غلام غلط و نادرست است، زیرا مولى در اینجا به معنى محب و دوست است كه از شیعیان باشد، و چون این مطلب را تحقیق و تصدیق نمودى بدان كه از پیغمبر صلّى الله علیه و آله رسیده: مردى به آن حضرت گفت: یا رسول الله كیست سزاوارترین مردم به خوش‌ رفتارى و آمیزش من با او؟ فرمود:
 
مادرت، گفت: پس از او كیست؟ فرمود: مادرت، گفت: پس از او كیست؟
 
فرمود: پدرت. مادر را دو بار بیان فرمود: و در روایت دیگر سه بار بیان كرده، و بعضى علماء گفته ‏اند: گفتار پیغمبر صلّى الله علیه و آله دلیل است بر اینكه دو ثلث مال فرزند براى مادر است بنا به روایت یكم یا سه چهار آن بنا به روایت دوم، و براى پدر سه یك است یا چهار یك، و آیات و اخبار كه زیادى حقّ مادر را بر پدر بیان می‌ كند بسیار است، و این منافات با اختصاص پدر براى ولایت و سرپرستى فرزند ندارد، زیرا قیام به آن از جمله چیزهایى است كه مناسب مردان است).
 
(12) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیتِهِ، وَ اخْصُصْ أَبَوَی بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
بار خدایا بر محمّد و آل و فرزندان او درود فرست، و پدر و مادر مرا به بهترین چیزى (پاداشى) كه اختصاص داده ‏اى به آن پدران و مادران بندگان باایمانت را امتیاز ده، اى بخشنده ‏ترین بخشندگان.
 
(13) اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِكْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی، وَ فِی إِنًى مِنْ آنَاءِ لَیلِی، وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِی.
بار خدایا، یاد ایشان را در پى نمازها و در وقتى از اوقات شب و در هر ساعتى از ساعات روزم از یاد مبر.
 
(14) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا، وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَةً حَتْماً، وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضًى عَزْماً، وَ بَلِّغْهُمَا بِالْكَرَامَةِ مَوَاطِنَ السَّلَامَةِ. 
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا به وسیله دعاى براى ایشان و ایشان را به سبب مهربانی شان به من بیامرز آمرزش پا برجا، و به شفاعت و میانجی گرى من براى ایشان از آنها راضى و خشنود شو (آنها را مشمول رحمتت گردان) خشنودى یكسره (نه آمرزش و خشنودى با شرط و صفت و وقت) و آنها را با گرامى داشتن به جاهاى آسایش (در بهشت) برسان.
 
(15) اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِی، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّى نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِكَ فِی دَارِ كَرَامَتِكَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ، إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ، وَ الْمَنِّ الْقَدِیمِ، وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ.
بار خدایا اگر آمرزشت به آنان پیشى گرفته پس آنها را شفیع من گردان، و اگر آمرزشت به من پیشى گرفته پس مرا شفیع آنها ساز تا به مهربانى تو در سراى گرامى و جاى آمرزش و رحمتت گرد آییم، زیرا تو داراى فضل بزرگ و نعمت دیرینى، و مهربانترین مهربانانى.
 
ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط دعای اول: ستایش نمودن خدای عزوجل دعای دوم: درود بر محمد و آل او دعای سوم: درود بر حمله (نگاه دارندگان) عرش دعای چهارم: درود بر كساني كه به پيغمبران ايمان آورده ‏اند دعای پنجم: دعاى آن حضرت براى خود و نزديكانش دعای ششم: دعاى آن حضرت هنگام بامداد و شام دعای هفتم: دعاى آن حضرت در مهمّات و سختي ها دعای هشتم: دعاى آن حضرت در پناه بردن به خدا دعای نهم: دعاى آن حضرت در آرزو داشتن به آمرزش دعای دهم: دعاى آن حضرت در التجاء به خداى تعالى