عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه دویست و سی و دوم:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است (در تقوى و دل نبستن به دنيا و سختی هاى بعد از مرگ و سفارش به شكيبايى بر بلاء):
 
(1) خدا را براى نعمت بخشيدن او سپاس مى‏ گزاريم (زيرا شكر نعمت موجب فراوانى و كفران آن باعث عذاب سخت مى ‏باشد) و از او براى اداى حقوقش (تحصيل علوم و معارف و انجام واجبات و مستحبات) يارى مى ‏طلبم كه لشگرش (فرشتگان و انبياء و اوصياء و پيروان ايشان بر گمراه شدگان و گمراه كنندگان) غالب، و توانایى او بزرگ است،
 
(2) و گواهى مى‏ دهم كه محمد (صلى الله عليه و آله) بنده و فرستاده او است كه (مردم را) به طاعت و فرمانبردارى خداوند دعوت فرمود، و با جهاد و جنگيدن در راه دين او بر دشمنانش غالب و فيروز گرديد، اتفاق و پيوستگى دشمنان بر تكذيب آن حضرت و كوشش و تلاش آنها براى خاموش كردن نور او (از بين بردن دينش) از جهاد بازش نمى ‏داشت،
 
(3) پس (چون بعثت حضرت رسول براى دعوت به سوى دين و طاعت خداوند است اجابت دعوت آن بزرگوار به آنست كه مواظبت داشته) به تقوى و ترس از خدا دست اندازيد (واجبات را انجام داده گرد محرمات نگرديد) زيرا پرهيزكارى را ريسمانى است داراى دستگيره محكم و پناهگاهى كه استوار است بلندى آن (سبب نجات و رهایى از سيه روزى دنيا و آخرتست) و به (طاعت و بندگى و اسباب مغفرت و آمرزش پيش از رسيدن) مرگ و سختی هاى آن بشتابيد، و براى آن پيش از آمدنش (خود را) آراسته كنيد، و پيش از آنكه وارد شود آماده باشيد (تا مرگ نرسيده به دستور خدا و رسول رفتار كرده از شيطان و نفس اماره دورى گزينيد كه پس از آمدن آن راه بسته می شود) زيرا قيامت (هنگام پاداش و كيفر) پايان كار است (و مرگ اول منزل آن مى ‏باشد) و بس است مرگ‏ پند دهنده براى خردمند، و عبرت براى نادان و غافل،
 
(4) و پيش از رسيدن به پايان (قيامت) چيزهایى را مى ‏دانيد از تنگى قبرها، و فراوانى غم و اندوه (به مفارقت و جدایى مال و فرزند و دوستان) و از ترس محلى كه (اوضاع قيامت را) آگاه مى ‏شويد (و آن برزخ است) و پياپى رسيدن خوف و بيم، و جابجا شدن دهنده ‏ها (بر اثر فشار قبر) و كر شدن گوش ها (از صداهاى وحشت انگيز) و تاريكى لحد، و ترس عذابى كه خداوند (به زبان پيغمبرانش) خبر داده است، و پوشاندن قبر، و استوار كردن سنگ پهن (كه قبر را به آن مسدود مى ‏نمايند).
 
(5) پس اى بندگان خدا! از خدا بترسيد، از خدا بترسيد (پيش از رسيدن مرگ كارى كنيد كه به سختی هاى بعد از آن مبتلى نگرديد، و به دنيایى كه به زودى دست از آن خواهيد كشيد دل نبنديد) زيرا دنيا به شما به يك راه (كه راه آخرت است و پيشينيانتان از آن گذشتند) مى ‏گذرد (همه را از آن راه مى ‏برد و كسی را جا نمى ‏گذارد) و شما با قيامت به يك ريسمان بسته شده ‏ايد (بين شما و آن فاصله و مدت درازى نيست) و مانند آنست كه قيامت علامات و نشانه‏ هاى خود را آشكار ساخته و پرچم هايش (مقدمات پيوستن به پيشينيان) را نزديك گردانيده، و شما را سر راه خود (براى حساب و بازپرسى) نگاه‏داشته است، و مانند آنست كه سختی هايش را جلو آورده و (مانند شتر كه براى برداشتن بار از پشتش سينه به زمين مى ‏نهد) سينه‏ هايش را پهن كرده (عذاب هاى دردناكش را آشكار ساخته)
 
(6) و دنيا از اهل خود دست كشيده و آنان را از پرستارى خويش بيرون نموده، پس همچون روزى بود كه گذشت، يا ماهى كه به سر رسيد، و تازه آن كهنه و فربه آن لاغر گرديد (بدن ها ضعيف و ناتوان شده، و آنها را وا داشته ‏اند) در جاى تنگ (قيامت كه گرفتارى آن دشوار و رهایى از آن غير ممكن) و كارهاى در هم و بزرگ، و آتش داغ پر آزار، با صداى بلند، زبانه افروخته، فرياد خشمناك، و سوزندگى زبانه دار كه فرو نشستن ندارد، و هيزم آن پر شعله، تهديد آن ترسناك، ته آن ناپيدا، اطراف آن تاريك، ديگ هاى آن بسيار گرم، كيفرهاى آن رسوا كننده است (اما براى پرهيزكاران خداوند در قرآن كريم س 39 ى 73 مى ‏فرمايد: و سيق الذين اتقوا ربهم‏ إلى الجنة زمرا حتى إذا جاؤها و فتحت أبوابها، و قال لهم خزنتها سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين؛‏ يعنى)
 
(7) و آنان كه از پروردگارشان مى ‏ترسيدند (در دنيا پرهيزكار بودند) دسته دسته به سوى بهشت رانده می شوند (فرشتگان آنان را مى ‏برند تا به بهشت وارد شوند، و درهاى آن گشوده است، و دربانان آن به آنها گويند: درود بر شما پاك و پاكيزه هستيد «در دنيا خود را به معاصى نيالوديد» پس به بهشت در آیيد و هميشه در آن باشيد) در حالی كه از عذاب آسوده و از سرزنش رها و از آتش دور گشته ‏اند، و بهشت به سبب ايشان آرامش يافته (از حال انتظار بيرون آمده) و آنان هم از منزل و قرارگاه خود شاد مى‏ باشند (و اينان) كسانى هستند كه در دنيا كردارشان پاكيزه و نيكو و چشم هايشان (از خوف خدا و ترس عذاب) گريان بوده، و شب آنها در دنياشان از جهت افتادگى و طلب آمرزش (بيدارى براى عبادت و بندگى به منزله) روز و روزشان از جهت ترس (از عذاب) و دورى نمودن (از دنيا و مشغول بودن به راز و نياز به منزله) شب بوده، پس خداوند بهشت را جاى بازگشت و خوشى را پاداش ايشان قرار داد، و آنها به بهشت و اهل آن سزاوارتر و شايسته هستند، با پادشاهى هميشگى و نعمت و خوشى ثابت و برقرار.
 
(8) پس بندگان خدا! (اكنون كه حال اهل دوزخ و بهشت را شنيديد) مواظبت نمایيد آنچه را كه به مواظبت آن رستگار شما سود مى ‏برد، و به تباه ساختن آن تبهكار شما زيان مى ‏برد (از دستور خدا و رسول پيروى كنيد تا سعادت و نيك بختى هميشگى به دست آريد و از آن غافل نباشيد كه بدبخت مى‏ گرديد) و با كردارتان بر مرگ هاى خود پيشى گيريد (طورى باشيد كه در موقع آمدن مرگ اضطراب و نگرانى نداشته باشيد) زيرا شما گروگان چيزى هستيد كه پيش فرستاده ‏ايد، و جزاء داده مى‏ شويد به آنچه كه بجا آورده ‏ايد،
 
(9) و مانند آنست كه مرگ شما را دريافته، پس بازگشتى نيست تا (به تدارك كردارهاى زشت خود) نائل شده، و نه از لغزش و گناهى (كه كرده ‏ايد) وا رهيده شويد (زيرا وا رهيدن از لغزش ها بر اثر توبه و بازگشت است و آن در دنيا ممكن است كه دار تكليف و عمل است نه در آخرت كه دار جزاء است) خدا ما و شما را به طاعت و پيروى از خود و رسولش وادار نمايد، و به افزونى رحمتش از (گناهان) ما و شما بگذرد. (با تأمل و انديشه در مطالب بالا، پس)
 
(10) در جاى خود بنشينيد (بيهوده افزون طلب نباشيد) و بر بلاء و سختى (كفر و ضلالت) شكيبا باشيد، و دست ها و شمشيرهاتان را در خواهش هاى زبان هاتان به كار نياندازيد (جنگجو نبوده و دشنام نداده سخنان بى مغز نگوييد) و نشتابيد به آنچه را كه خدا تكليف نكرده (برخلاف دستور خدا رفتار ننموده بدون فكر و انديشه و مطالعه سود و زيان هر كارى بيجا خود را گرفتار نسازيد) زيرا از شما هر كه بر خوابگاه خود بميرد در حالی كه به حق پروردگارش و حق پيغمبر و فرستاده او و حق اهل بيت آن حضرت شناسا باشد شهيد مرده است، و مزد او با خدا است، و سزاوار پاداش كردار نيكویى است كه در انديشه داشته، و اين انديشه جاى شمشير كشيدن او را مى ‏گيرد، و هر چيز را مدت و به سر رسيدنى است (كه تا آن مدت به سر نرسد كوشش سود ندهد، خلاصه در صورت توانایى نداشتن و يا براى كشته شدن سود معنوى در نظر نگرفتن به زد و خورد با دشمنان نپردازيد، براى آنكه قصد جنگيدن و بيزارى از آنها هم در حكم جهاد و كشته شدن در راه خدا است).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن