عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه دویست و سی ام:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است (در سفارش به پرهيزكارى و يادآورى از مرگ و مرده ‏ها):
 
(1) اى مردم! شما را سفارش می كنم به پرهيزكارى و ترس از خدا، و به بسيارى ستودن او براى نعمت‏ هايش كه به شما داده، و بخشش هايش كه به شما مى ‏رسد، و براى آزمايش او شما را (از خير و شر و خوشى و سختى)
 
(2) پس چه بسيار به نعمتى شما را تخصيص داد و به رحمتى دريافت (كه از جمله آن اينست كه) گناهان و كارهاى زشت خود را آشكار كرديد و او (با ستاريت و غفاريت خود) شما را پوشانيد (مفتضح و رسوا نساخت، و اين از نعمت هاى بزرگ او است) و كارى كرديد كه موجب مؤاخذه او بود و شما را مهلت داد (در كيفرتان تعجيل نفرمود شايد توبه و بازگشت نمایيد، زيرا عفو و بخشش و رحمتش بر عقاب و خشمش سبقت جسته، و اين نيز نعمت بزرگى است كه به بندگانش عطاء فرموده كه اگر بر اثر گناه افراد را كيفر مى ‏فرمود هيچ كس روى زمين باقى نمى ‏ماند، چنان كه در قرآن كريم س 16 ى 61 مى ‏فرمايد: و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابة و لكن يؤخرهم إلى أجل مسمى فإذا جاء أجلهم لا يستأخرون ساعة و لا يستقدمون؛‏ يعنى اگر خداوند مردم را بر اثر ستم و گناهانشان مؤاخذه فرمايد جنبنده ‏اى بر روى زمين باقى نمى ‏گذارد، لكن آنها را مهلت مى‏ دهد تا وقتى كه تعيين گرديده، پس چون زمان ايشان برسد ساعتى به تأخير نيفتاده و پيشى نگيرند)
 
(3) و شما را سفارش می كنم به ياد مرگ و كم غافل شدن از آن، و چگونه غافليد شما از چيزی كه (مرگ) از شما غافل نيست، و چگونه طمع و آز داريد از کسی که (ملك الموت) شما را مهلت نمى ‏دهد؟!
 
(4) پس (براى شما) كافى است پند دهنده مردگانى كه ديديد آنها را بر دوش ها به سوى قبرهاشان بردند در حالی كه سوار نبودند، و در قبرها نهادندشان در حالی كه فرود نيامده بودند (زيرا سوارى و ورود در جایى بايستى از روى قصد و اختيار باشد، پس چون حمل مردگان بر دوش ها و نهادنشان در قبرها به ادراك و شعور خودشان نيست از اين رو نمى ‏توان گفت كه آنها سوار بوده يا در قبرها وارد شده ‏اند) پس (طورى دست از اين جهان كشيده و رفتند و اثرى بجا نگذاشتند كه) گويا ايشان بناء كنندگان دنيا نبودند و هميشه آخرت جايگاه آنان بوده،
 
(5) بيرون رفتند از دنيايى كه در آن سكونت داشتند، و جا گرفتند در گورى كه از آن مى ‏رميدند، آلوده بودند به دنيایى كه از آن دست كشيدند، و تباه ساختند آخرتى را كه به سوى آن منتقل گشتند (و اكنون پشيمانند و بيچاره) نه از كار زشت مى ‏توانند برگردند (توبه و بازگشت نمايند) و نه كار نيك را مى‏ توانند زياده نمايند (زيرا آخرت دار تكليف نيست، و اين بدبختى براى آنست كه) به دنيا انس گرفتند دنيا ايشان را فريب داد، و به آن اعتماد نمودند آنها را به خاك انداخت (تباهشان ساخت)
 
(6) پس خدا شما را بيامرزد، سبقت گرفته و پيش دستى كنيد به سوى منازل (آخرت) خود كه به آبادى آن مأمور بوده به آن ترغيب گرديده به سوى آن خوانده شده ‏ايد، و به وسيله شكيبایى بر طاعت خدا و دورى از معصيت و نافرمانی اش نعمت هاى او را بر خودتان تمام گردانيد (با شكيبایى بر سختى عبادت و دورى از معصيت خود را شايسته نعمت هاى آخرت و لذت ها و خوشی های بهشت جاويد گردانيد تا با همراه بودن آن نعمت ها با نعمت هاى دنيا از نعمت هاى خدا كاملا بهره ‏مند شده باشيد) زيرا فردا (هنگام رسيدن مرگ) به امروز نزديك است،
 
(7) چه بسيار به شتاب مى ‏گذرد ساعت ها در روز، و چه زود سپرى می شود روزها در ماه، و چه شتابنده است ماه ها در گذراندن سال، و چه با تندى مى ‏گذرد سال ها در عمر (كه تند گذشتن آنها مستلزم به سر رسيدن زندگى و نزديك شدن مرگ است).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن