عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه دویست و بیست و چهارم:
 
از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در اينكه زبان به خودى خود گويا نيست، بلكه ابزار گويايى است‏ و وصف مردم زمان خود و آيندگان. روزى اميرالمؤمنين عليه السلام به خواهرزاده خويش جعدة ابن هبيرة مخزومى فرمود براى مردم خطبه بخواند، جعدة چون به منبر رفت نتوانست سخن بگويد، پس حضرت برخاسته به منبر رفت و خطبه مفصله‏ اى بيان فرمود كه جمله‏ اى از آن اينست):
 
(1) آگاه باشيد زبان پاره ‏اى از انسان است كه گفتار با آن همراهى نكند هرگاه شخص ناتوان باشد (گويا نگردد، يعنى چون كسى را توانایى سخن گفتن نباشد گفتار بر زبان او نيايد، مانند سایر اعضاء چنان كه شخص تا توانایى راه رفتن نداشته باشد پا به خودى خود راه نمى‏ رود) و گفتار زبان را مهلت ندهد هرگاه شخص توانا باشد، 
 
(2) و ما (خاندان رسالت) اميران سخن هستيم (سخن در فرمان ما است) و ريشه‏ هاى آن در ما فرو رفته و شاخه‏ هايش بر ما گسترده شده (هر مطلبى را مى ‏توانيم در موقع مقتضى با منتهى درجه فصاحت و بلاغت و جامعيت بيان كنيم).
 
(3) و خدا شما را بيامرزد، و بدانيد شما در زمانى زندگى مى ‏كنيد كه در آن گوياى به حق اندك و زبان از راستگويى كند و حق جو خوار است، 
 
(4) مردم بر نافرمانى (خدا و رسول) آماده شده ‏اند، و بر مماشات و سازگارى با هم (براى پيروى از خواهش هاى نفس) يار شده همراه گشته ‏اند، جوانشان بدخو، و پيرشان گناهكار، و داناشان دورو، و سخنرانشان چاپلوس است، كوچكشان به بزرگشان احترام نمى ‏نهد، و توانگرشان از بينواشان دستگيرى نمى ‏نمايد.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن