خطبه دویست و نوزدهم:
از سخنان آن حضرت عليه السلام است (درباره عمر كه از راه توريه فرموده يعنى در ظاهر مى نمايد كه او را ستوده، ولى باطنا توبيخ و سرزنش نموده، و از اين رو اين سخن با آنچه در خطبه سوم فرموده منافات ندارد):
(1) خدا شهرهاى فلان (عمر ابن خطاب) را بركت دهد و نگاهدارد كه (به اعتقاد گروهى) كجى را راست نمود (گمراهان را به راه آورد) و بيمارى را معالجه كرد (مردم شهرهايى را به دين اسلام گرواند) و سنت را برپا داشت (احكام پيغمبر را اجرا نمود) و تباهكارى را پشت سر انداخت (در زمان او فتنه اى رو نداد)
(2) پاك جامه و كم عيب از دنيا رفت (مانند عثمان خود را به پليدی ها نيالود) نيكویى خلافت را دريافت و از شر آن پيشى گرفت (تا بود امر خلافت منظم بوده اختلالى در آن راه نيافت) طاعت خدا را بجا آورده از نافرمانى او پرهيز كرده حقش را اداء نمود (وليكن)
(3) از دنيا رفت در حالی كه مردم را در راه هاى گوناگون انداخت (به طوری كه) گمراه در آنها راه نمى يابد، و راه يافته بر يقين و باور نمى ماند.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)