خطبه دویست و چهارم:
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در بعضى از صفات حق تعالى):
[قسمت اول خطبه]
(1) سپاس خداوند را سزا است كه از مانند بودن به آفريدگان (در ذات و صفات) برتر، و بر گفتار وصف كنندگان غالب و عاجز كننده است (هيچ كس توانایى ندارد حقيقت او را وصف نمايد) و به شگفتی هاى آفرينش خود براى بينايان آشكار و از انديشه صاحبان وهم و گمان به بزرگى ارجمندی اش پنهان است (به همه چيز)
(2) و دانا است بدون آموختن از ديگرى و بدون احتياج به افزودن و بدون استفاده (زيرا آموختن و افزودن و استفاده بردن مستلزم جهل و نقصان است و آن از عوارض امكان است، نه واجب) بى تأمل و انديشه اى آفريننده همه آفريده ها است،
(3) خداوندى است كه تاريكى ها او را احاطه نمى كند، و از روشنی ها روشنى نمى طلبد، شب او را در نمى يابد، و روز او را فرا نمى گيرد (زيرا منزه از جسميت و زمان و حركت است)
(4) دريافتن او (اشياء را) به وسيله ديده ها نيست (زيرا ذات او عين ديده و ديده او عين ذات او است) و علم او به سبب آگاه شدن از غير نمى باشد (زيرا از چيزى بى خبر نيست تا خبر گيرد، و به علاوه خبر گرفتن مستلزم جهل است كه در واجب راه ندارد).
[قسمت دوم خطبه]
قسمتى از اين خطبه است درباره پيغمبر صلى الله عليه و آله:
(5) خداوند حضرت رسول را فرستاد با نور (علم و نبوت) و او را (بر همه خلایق) در برگزيدن (به رسالت) مقدم داشت، و به وسيله او گشادگی ها و پراكندگی ها را به هم بست (اختلال نظم عالم و تباهكاری ها را اصلاح فرمود) و با (توانایى) او شكست داد آنان را كه هميشه غالب بودند (آن حضرت را بر كفار و مشركين و منافقين مسلط فرمود) و به توسط او مشكل را آسان و ناهموارى را هموار گردانيد تا اينكه گمراهى را از راست و چپ (شرق و غرب) دور ساخت.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)