عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و نود و هفتم:
 
از سخنان آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه شنيد گروهى از اصحابش در روزهاى جنگ صفين به لشگر شام دشنام مى‏ دهند:
 
(1) من نمى ‏پسندم كه شما (به مردم شام) دشنام دهيد (اين جمله دلالت ندارد كه دشنام دادن به آنها حرمت داشته باشد چون شكی نيست كه دشنام به غير مؤمن يعنى كافر و فاسق و دشمن آل محمد عليهم السلام جایز است و بيزارى از ايشان واجب، ولى مقصود از فرمايش امام عليه السلام اينست كه چون منظور آن حضرت از اين جنگ و زد و خورد به دست آوردن رياست و سلطنت نبوده بلكه براى هدايت و راهنمایى مردم و اعلاء كلمه اسلام است، پس دشنام سبب زياد شدن دشمنى و كينه مى‏ گردد، و آنها هم به نادانى به آن حضرت و لشگرش دشنام خواهند داد، و دشنام به ولى خدا دشنام به پيغمبر است و دشنام به پيغمبر دشنام به خدا و موجب دخول آتش است، خلاصه طعن و دشنام به دشمنان خدا و رسول و اوصياء آن حضرت عليهم السلام شرعاً جایز و مستحب است و بيزارى از آنها واجب است، چنان كه در سخن نوزدهم امام عليه السلام به اشعث ابن قيس كه از منافقين و در ميان لشگر آن حضرت بود لعن فرموده دشنام داد، ولى در صورت خوف ضرر جانى و مالى و توانا نبودن بر دفاع، خوددارى و دورى از ايشان نيز واجب مى‏ باشد، و از اين رو در قرآن كريم س 6 ى 108 مى‏ فرمايد: و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم‏؛ يعنى به آنان كه غير خدا را مى‏ پرستند دشنام ندهيد كه ايشان هم از روى جور و دشمنى بدون آنكه بفهمند به خدا دشنام مى‏ دهند. پس امام عليه السلام مى‏ فرمايد:) وليكن اگر كردار آنها را بيان كرده حالشان (ظلم و ستم و پيروى از هوا و خواهش نفس و منحرف شدن آنان از راه حق و از اين گونه سخنان) را يادآورى نمایيد در گفتار (از دشنام دادن) بهتر و در مقام عذر (براى کسی که اعتراض نمايد كه چرا با آنها جنگيده زد و خورد مى ‏نماييد) بليغ تر و رساتر است، 
 
(2) و بهتر آنست كه به جاى دشنام دادن به آنان بگویيد: بار خدايا خون هاى ما و ايشان را از ريختن حفظ فرما، و ميان ما و آنها را اصلاح نما، و آنان را از گمراهيشان برهان تا کسی که نادان به حق است آن را بشناسد، و آنكه حريص و شيفته گمراهى و دشمنى است از آن باز ايستد.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن