خطبه صد و هشتاد و هشتم:
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در نزديكى و يگانگى خود با پيغمبر و اينكه به خلافت سزاوارتر بوده و ديگرى را لياقت اين مقام نيست):
(1) بزرگان از اصحاب محمد -صلى الله عليه و آله- كه حافظ (قرآن و سنت او) هستند (و به اسرارش آگاهند) مى دانند كه من هرگز ساعتى از فرمان خدا و رسول دور نمانده ام و از جان خود درباره پيغمبر اكرم دريغ ننمودم در جاهايى (گرفتاری ها و جنگ ها) كه دليران فرار مى كردند و گام ها بر مى گشت (كسى را جرأت جلوگيرى از دشمن نبود) بر اثر شجاعت و جوانمردى كه خداوند مرا به آن گرامى داشت،
(2) و رسول خدا -صلى الله عليه و آله- قبض روح شد در حالی كه سرش بر سينه من بود، و به روى دستم جان از بدنش جدا شد، و (به جهت تيمن و تبرك آن) دست به چهره ام كشيدم، و غسل آن حضرت «صلى الله عليه و آله» را متصدى گرديدم، و فرشتگان مرا كمك كردند، پس خانه و اطراف آن (حاضرين و فرشتگانى كه در آمد و رفت بودند) به گريه و ناله در آمدند، گروهى از فرشتگان فرود آمده گروهى بالا مى رفتند، و همهمه نماز ايشان كه بر آن بزرگوار مى خواندند از گوش من جدا نمى شد تا اينكه او را در آرامگاهش نهاديم، پس كيست در حال حيات و ممات به آن حضرت از من سزاوارتر؟! (هر كه ادعاى سزاوار بودن كند دروغ گفته و به ناحق خود را خليفه و جانشين او دانسته)
(3) شتاب كنيد از روى بينایى (بدون شك و ترديد) و بايد در جنگ با دشمن نيت شما راست باشد (بدون نفاق و دورویى از امام به حق پيروى نمایيد) كه سوگند به آن كه جز او خدایى نيست من بر راه حق هستم (گفتار و كردارم همانست كه خدا و رسول فرموده اند) و دشمنان ما بر لغزشگاه باطل (پيرو نفس اماره و شيطان) هستند،
(4) مى گويم آنچه مى شنويد (تا حق را از باطل تمييز دهيد) و از خدا براى خود (كه مبتلاى شما شده ام) و براى شما (از گذشته هايتان) آمرزش مى طلبم (كه بار ديگر در گمراهى قدم ننهاده از امام به حق پيروى نمایيد).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)