عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و هشتاد و پنج:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است كه منافقين و مردم دورو را در آن وصف مى ‏فرمايد: 
 
(1) خدا را سپاسگزاريم كه توفيق طاعت و فرمانبردارى به ما داده، و از معصيت و نافرمانى باز داشته، و از او درخواست مى‏ نماييم كه نعمتش را تمام گرداند، و دست ما را به ريسمانش (قرآن كريم) متصل سازد، 
 
(2) و گواهى مى ‏دهيم كه محمد بنده و فرستاده او است كه براى به دست آوردن رضاء و خوشنودى خدا هر سختى را به خود هموار نمود، و در راه (تبليغ احكام) او هر غم و اندوهى را جرعه جرعه نوشيد (در مدت رسالت هر رنج كه ديد شكيبایى نمود) و نزديكان و خويشانش چند جور بودند (گروهى فداكار و دوستدار كه جان و مال در راهش مى ‏دادند، و بعضى دشمن و منافق كه در صدد تباه كردنش بر آمدند) و دوران و بيگانگان براى دشمنى با آن حضرت گرد آمدند، و عرب مهار را گسيخته متوجه آن بزرگوار گشتند، و براى جنگ با او به شكم شترهاى باركش خويش زدند (كه زودتر برسند) تا آنكه از دورترين محل و جاى آمد و رفتشان بمأوى و محل اقامت آن حضرت با دشمنى وارد شدند (خلاصه براى دشمنى با او از راه هاى دور به جنگ آمدند).
 
(3) بندگان خدا شما را به تقوى و ترس از خدا سفارش مى ‏نمايم، و از (مكر و فريب) مردم دورو (كه در ظاهر مسلمان و در باطن كافر هستند) برحذر مى ‏دارم (مبادا فريفته گفتار و كردارشان شده از آنها پيروى نمایيد) زيرا آنها گمراه و گمراه كننده مى ‏باشند (خودشان به راه ضلالت و گمراهى رفته و ديگران را از راه راست باز داشته با خود يار مى ‏سازند) و (از دين خدا) لغزيده و لغزاننده ‏اند (خطاكار بوده ديگران را به اشتباه مى ‏اندازند) 
 
(4) خود را به رنگ هاى گوناگون و حالات مختلفه درآورند (هر زمان و در هر مجلسى در گفتار و كردار با اغراض فاسده و انديشه‏ هاى نادرست به رنگى درآيند تا مردم ساده لوح را بفريبند) و شما را به هر وسيله ‏اى در نظر گرفته و در هر كمينگاهى به كمين نشسته ‏اند (اگر به انديشه‏ هاى آنان پى بريد و كناره گيريد به وسایل ديگرى در صدد فريب شما بر مى ‏آيند تا بالأخره شما را با خود همراه سازند) دل هاشان (از رشك و دورویى و دشمنى و بخل و شك) بيمار است (چنان كه در قرآن كريم س 2 ى 10 مى ‏فرمايد: في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا، و لهم عذاب أليم بما كانوا يكذبون؛‏ يعنى در دل هاى منافقين بيمارى است، و خداوند هم به آن بيمارى مى ‏افزايد، و براى آنها بر اثر آنچه كه تكذيب مى ‏نمايند عذابى است دردناك) و ظاهرشان آراسته و پاك (به طورى كه گمان كنند آنها دوست و خواهان حقيقت هستند) در پنهانى راه مى ‏روند (انديشه‏ هاى خويش را به قسمى كه كسى به آنها پى نبرد به كار انداخته و فتنه و فساد می كنند) و در بين درخت هاى انبوه جنگل مى ‏جنبند (مانند شكارچى كه براى به دست آوردن شكار آهسته مى‏ جنبد) وصفشان به درمان ماند و گفتارشان بهبودى آرد، ولى كردارشان دردى است درمان ناپذير (با سخنان پسنديده مردم را به دور خويش گرد آورده منظور نادرستشان را انجام مى ‏دهند، چنان كه در قرآن كريم س 2 ى 204 مى ‏فرمايد: و من الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا و يشهد الله على ما في قلبه و هو ألد الخصام؛‏ يعنى از مردم كسى است كه گفتار او در تدبير زندگى دنيا تو را به شگفت مى ‏آورد و خدا را گواه مى ‏آورد كه دل و زبان او يكى است در صورتی كه سخت ترين دشمنان است) به خوشى (مردم) رشك مى ‏برند (به دوستى آسايششان را از دستشان مى ‏گيرند) و به افتادن در سختى و گرفتارى (آنها) كوشش دارند (بين آنها سخن‏ چينى مى ‏نمايند تا جمعشان را بپراكنند و بيچاره ‏شان سازند) و اميد (شان) را نوميد می كنند (آنها را از كارهاى خداپسند باز مى ‏دارند) 
 
(5) در هر راهى براى ايشان به خاك افتاده ‏اى است (براى تباه كردن راه ها در نظر گرفته‏ اند) و نزد هر دلى وسيله ‏اى دارند (مى ‏توانند با هر كسى به ميل و خواست او سخن گويند) و در هر غم و اندوهى اشك ها ريزند (تا به وسيله آن مقصود خود را انجام دهند) ستودن يكديگر را به هم وام داده و پاداش آن را انتظار مى ‏برند (يكى از خود را مى‏ ستايند تا او هم تلافى كند) چون سؤال و درخواستى دارند در آن اصرار كنند (تا شخص را وادار به قبول درخواستشان نمايند) و هنگام ملامت (كه بخواهند كسى را متنبه سازند) پرده درى كنند (عيوب را آشكار كرده رسوايش نمايند) و اگر آنان را (در كارى) حكم قرار دهند اسراف می كنند (برخلاف حق حكم دهند) 
 
(6) برابر هر حقى باطلى و برابر هر راستى كج و برابر هر زنده ‏اى كشنده و براى هر درى كليد و براى هر شبى چراغى آماده ساخته‏ اند (انواع مكر و حيله به كار برند تا به مقصود برسند) 
 
(7) نوميدى و بى ‏نيازى (به مال مردم) را براى طمع و آز خود وسيله قرار مى ‏دهند تا بازارشان را نگاه داشته و كالاهاى كاسدشان را كه نفيس و پاكيزه مى‏ پندارند رواج دهند (از راه تزوير خود را بى‏ علاقه به دنيا نشان داده اظهار بى ‏نيازى مى ‏نمايند تا به منظورشان برسند، سخن نادرست) مى‏ گويند، و (آن را به حق) مشتبه و مانند جلوه مى ‏دهند، و (مقاصدشان را) بيان می كنند و آن را آرايش مى ‏نمايند (به صورت حق در مى ‏آورند) راه باطل را آسان نشان دهند (تا همه در آن قدم نهند) و راه تنگ (ضلالت و گمراهى) را كج می كنند (تا از گمراهى رهایى ميسر نباشد) 
 
(8) پس ايشان پيرو شيطان و شعله آتش ها هستند (در قرآن كريم س 58 ى 19 مى ‏فرمايد:) أولئك حزب الشيطان، ألا إن حزب الشيطان هم الخاسرون؛‏ يعنى آن جماعت ياران و پيروان شيطانند، آگاه باشيد پيروان شيطان زيانكارانند.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن