خطبه صد و هشتاد و پنج:
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه منافقين و مردم دورو را در آن وصف مى فرمايد:
(1) خدا را سپاسگزاريم كه توفيق طاعت و فرمانبردارى به ما داده، و از معصيت و نافرمانى باز داشته، و از او درخواست مى نماييم كه نعمتش را تمام گرداند، و دست ما را به ريسمانش (قرآن كريم) متصل سازد،
(2) و گواهى مى دهيم كه محمد بنده و فرستاده او است كه براى به دست آوردن رضاء و خوشنودى خدا هر سختى را به خود هموار نمود، و در راه (تبليغ احكام) او هر غم و اندوهى را جرعه جرعه نوشيد (در مدت رسالت هر رنج كه ديد شكيبایى نمود) و نزديكان و خويشانش چند جور بودند (گروهى فداكار و دوستدار كه جان و مال در راهش مى دادند، و بعضى دشمن و منافق كه در صدد تباه كردنش بر آمدند) و دوران و بيگانگان براى دشمنى با آن حضرت گرد آمدند، و عرب مهار را گسيخته متوجه آن بزرگوار گشتند، و براى جنگ با او به شكم شترهاى باركش خويش زدند (كه زودتر برسند) تا آنكه از دورترين محل و جاى آمد و رفتشان بمأوى و محل اقامت آن حضرت با دشمنى وارد شدند (خلاصه براى دشمنى با او از راه هاى دور به جنگ آمدند).
(3) بندگان خدا شما را به تقوى و ترس از خدا سفارش مى نمايم، و از (مكر و فريب) مردم دورو (كه در ظاهر مسلمان و در باطن كافر هستند) برحذر مى دارم (مبادا فريفته گفتار و كردارشان شده از آنها پيروى نمایيد) زيرا آنها گمراه و گمراه كننده مى باشند (خودشان به راه ضلالت و گمراهى رفته و ديگران را از راه راست باز داشته با خود يار مى سازند) و (از دين خدا) لغزيده و لغزاننده اند (خطاكار بوده ديگران را به اشتباه مى اندازند)
(4) خود را به رنگ هاى گوناگون و حالات مختلفه درآورند (هر زمان و در هر مجلسى در گفتار و كردار با اغراض فاسده و انديشه هاى نادرست به رنگى درآيند تا مردم ساده لوح را بفريبند) و شما را به هر وسيله اى در نظر گرفته و در هر كمينگاهى به كمين نشسته اند (اگر به انديشه هاى آنان پى بريد و كناره گيريد به وسایل ديگرى در صدد فريب شما بر مى آيند تا بالأخره شما را با خود همراه سازند) دل هاشان (از رشك و دورویى و دشمنى و بخل و شك) بيمار است (چنان كه در قرآن كريم س 2 ى 10 مى فرمايد: في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا، و لهم عذاب أليم بما كانوا يكذبون؛ يعنى در دل هاى منافقين بيمارى است، و خداوند هم به آن بيمارى مى افزايد، و براى آنها بر اثر آنچه كه تكذيب مى نمايند عذابى است دردناك) و ظاهرشان آراسته و پاك (به طورى كه گمان كنند آنها دوست و خواهان حقيقت هستند) در پنهانى راه مى روند (انديشه هاى خويش را به قسمى كه كسى به آنها پى نبرد به كار انداخته و فتنه و فساد می كنند) و در بين درخت هاى انبوه جنگل مى جنبند (مانند شكارچى كه براى به دست آوردن شكار آهسته مى جنبد) وصفشان به درمان ماند و گفتارشان بهبودى آرد، ولى كردارشان دردى است درمان ناپذير (با سخنان پسنديده مردم را به دور خويش گرد آورده منظور نادرستشان را انجام مى دهند، چنان كه در قرآن كريم س 2 ى 204 مى فرمايد: و من الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا و يشهد الله على ما في قلبه و هو ألد الخصام؛ يعنى از مردم كسى است كه گفتار او در تدبير زندگى دنيا تو را به شگفت مى آورد و خدا را گواه مى آورد كه دل و زبان او يكى است در صورتی كه سخت ترين دشمنان است) به خوشى (مردم) رشك مى برند (به دوستى آسايششان را از دستشان مى گيرند) و به افتادن در سختى و گرفتارى (آنها) كوشش دارند (بين آنها سخن چينى مى نمايند تا جمعشان را بپراكنند و بيچاره شان سازند) و اميد (شان) را نوميد می كنند (آنها را از كارهاى خداپسند باز مى دارند)
(5) در هر راهى براى ايشان به خاك افتاده اى است (براى تباه كردن راه ها در نظر گرفته اند) و نزد هر دلى وسيله اى دارند (مى توانند با هر كسى به ميل و خواست او سخن گويند) و در هر غم و اندوهى اشك ها ريزند (تا به وسيله آن مقصود خود را انجام دهند) ستودن يكديگر را به هم وام داده و پاداش آن را انتظار مى برند (يكى از خود را مى ستايند تا او هم تلافى كند) چون سؤال و درخواستى دارند در آن اصرار كنند (تا شخص را وادار به قبول درخواستشان نمايند) و هنگام ملامت (كه بخواهند كسى را متنبه سازند) پرده درى كنند (عيوب را آشكار كرده رسوايش نمايند) و اگر آنان را (در كارى) حكم قرار دهند اسراف می كنند (برخلاف حق حكم دهند)
(6) برابر هر حقى باطلى و برابر هر راستى كج و برابر هر زنده اى كشنده و براى هر درى كليد و براى هر شبى چراغى آماده ساخته اند (انواع مكر و حيله به كار برند تا به مقصود برسند)
(7) نوميدى و بى نيازى (به مال مردم) را براى طمع و آز خود وسيله قرار مى دهند تا بازارشان را نگاه داشته و كالاهاى كاسدشان را كه نفيس و پاكيزه مى پندارند رواج دهند (از راه تزوير خود را بى علاقه به دنيا نشان داده اظهار بى نيازى مى نمايند تا به منظورشان برسند، سخن نادرست) مى گويند، و (آن را به حق) مشتبه و مانند جلوه مى دهند، و (مقاصدشان را) بيان می كنند و آن را آرايش مى نمايند (به صورت حق در مى آورند) راه باطل را آسان نشان دهند (تا همه در آن قدم نهند) و راه تنگ (ضلالت و گمراهى) را كج می كنند (تا از گمراهى رهایى ميسر نباشد)
(8) پس ايشان پيرو شيطان و شعله آتش ها هستند (در قرآن كريم س 58 ى 19 مى فرمايد:) أولئك حزب الشيطان، ألا إن حزب الشيطان هم الخاسرون؛ يعنى آن جماعت ياران و پيروان شيطانند، آگاه باشيد پيروان شيطان زيانكارانند.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)