عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و هفتاد و نهم:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است در سرزنش اصحاب خود:
 
(1) خدا را سپاس مى ‏گزارم بر امرى كه واجب و لازم نموده، و بر فعلى كه مقدر فرموده، و بر آزمايش نمودن من به (نفاق و دورویى) شما اى گروهى كه هر زمان فرمان دادم پيروى نكرديد، و دعوت مرا نپذيرفتيد، و اگر (از جنگ با دشمن) شما را مهلت دهند به سخنان بيهوده مى ‏پردازيد (لاف زده گزاف مى ‏گویيد) و اگر جنگى پيش آيد ضعف و سستى نشان مى‏ دهيد (از ترس پنهان مى ‏شويد) و مردمى را كه نزد پيشوا اجتماع می كنند (از امام عليه السلام پيروى مى ‏نمايند) طعن زده سرزنش مى ‏نماييد، و اگر ناچار به سختى (جنگ) گرفتار شويد به قهقرى بر مى‏ گرديد (با اينكه مردم ثابت قدمى نيستيد و از هيچ درى به راه نمى ‏آييد از راه لطف و رعيت نوازى مى‏ گويم:) 
 
(2) دشمن شما بى پدر (و مربى) باشد (نه شما) منتظر چه هستيد در (تأخير) يارى كردن و سعى و كوشش بر (گرفتن) حقتان؟ يا خوارى براى شما است (يكى از اين دو شما را دريابد يا كشته شدن در ميدان جنگ يا ذلت و بيچارگى از دشمن كه از كشته شدن سخت تر است) 
 
(3) سوگند به خدا اگر اجل من برسد -و البته خواهد رسيد- بين من و شما جدایى مى ‏افكند در حالی كه از بودن با شما بيزار و تنها مانده ‏ام (نفاق و دورویى و كردار زشت شما مانند آنست كه چون از دنيا بروم ياورى نداشته‏ ام) 
 
(4) اجر شما با خدا است!! آيا دينى نيست كه شما را گرد آورد (تا به يكديگر كمك كنيد) و غيرتى نيست كه شما را (به جلوگيرى از دشمن) آماده سازد، آيا شگفت نيست كه معاويه ستمگران فرومايه را مى ‏خواند و از او پيروى می كنند بدون اينكه ايشان را كمك و بخششى نمايد (اسباب جنگ براى آنها فراهم كرده و پولى به ايشان بدهد) و (چون معاويه به افراد چيزى نمى ‏داد و فقط به رؤساى قبائل عرب بسيار بخشش مى‏ نمود آنان را طرفدار خود مى ‏گردانيد و سایر مردم از جهت تعصب فاميلى يا به سبب بخشش كمى كه از رؤساء مى‏ گرفتند و يا به رسوم ايلى يا به گول خونخواهى عثمان ايشان را پيروى مى ‏نمودند، و اميرالمؤمنين عليه السلام، به رئيس و پيرو يكسان كمك و بخشش مى ‏فرمود، از اين جهت رؤساء دل خوشى از آن حضرت نداشتند، و پيروان هم در راه آنها مى‏ رفتند، لذا مى ‏فرمايد:) من شما را در حالی كه بازمانده اهل اسلام و باقى مانده مردم مسلمانيد با كمك و بخشش به اندازه سهم هر يك دعوت مى ‏نمايم و شما از دور من پراكنده شده مخالفت مى‏ كنيد؟! 
 
(5) رضايتى از امر و فرمان من نداريد تا از آن خوشنود گرديد، و نه خشم و رنجشى تا بر آن اجتماع نمایيد (در كار من پيوسته نفاق و دورویى مى‏ كنيد، نه در اطاعت و پيروى ثابت قدميد و نه در مخالفت يك رو و يك سخن، كاش يك راه پيش گرفته مرا از كشاكش اين درد و اندوه مى ‏رهانديد) و براى من دوست ترين چيزی كه ميل دارم ملاقات كند مرا مرگ است (تا از شما برهم كه از غم شما جز به مرگ نتوان رست) 
 
(6) به تحقيق (معارف و حقایق) قرآن را به شما ياد دادم، و با حجت و دليل بين شما حكم كردم، و شما را به آنچه نمى‏ شناختيد آشنا گردانيدم، و آنچه را كه از دهن بيرون مى‏ افكنديد به شما گوارا ساختم (چيزهایى را كه از روى نفهمى به بدى تلقى مى‏ كرديد خوبى آنها را به شما آشكار نمودم) كاش كور مى ‏ديد يا خفته بيدار مى‏ گشت (من شرط ارشاد و راهنمایى را بجا آوردم حالا اگر كور نبيند و خفته بيدار نگردد تقصير من نيست) 
 
(7) و چه بسيار نزديك به جهل و نادانى به (احكام) خدا هستند گروهى كه پيشوايشان معاويه است و آموزگارشان پسر زانيه (عمرو ابن عاص كه قصه مادرش در شرح سخن هشتاد و سوم گذشت).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن