خطبه صد و هفتاد و هشتم:
از سخنان آن حضرت عليه السلام است در وقتى كه ذعلب يمانى از آن بزرگوار پرسيد: يا اميرالمؤمنين آيا پروردگار خود را ديده اى؟ امام عليه السلام فرمود:
(1) آيا چيزى را كه نمى بينم پرستش مى نمايم؟! (با اينكه عبادت و پرستش مستلزم سخن گفتن و درخواست رحمت و مغفرت و خضوع و فروتنى است و اين نوع امور در حضور و رؤيت انجام مى گيرد) پس (سائل گمان كرد مراد از ديدن پروردگار ديدن به چشم است، لذا) گفت: چگونه او را مى بينى؟ (با اينكه ديدن او ممكن نيست) امام عليه السلام فرمود:
(2) چشم ها او را آشكار درك نمى كند، لكن دل ها به وسيله حقایق ايمان (تصديق به وجود و وحدانيت و ربوبيت و سایر صفات) او را درك مى نمايد،
(3) به هر چيز نزديك است (احاطه دارد) ولى چسبيده نيست، و از هر چيز دور است ولى جدا نيست (زيرا نزديكى با چسبيدن و دورى با جدا بودن از لوازم جسم است) گويا است (ايجاد سخن می كند) بدون تفكر و انديشه (زيرا انديشه بر اثر نادانى است كه خداوند از آن منزه است) اراده كننده (آفريننده) است بدون تصميم و آماده شدن (زيرا تصميم گرفتن عبارت است از اراده اى كه مقدمه اراده انجام كارى باشد و آن از لوازم جسم است كه در انجام كارى مردد است، و اما براى خداى تعالى كه علم عين ذات او است عزم و تصميم درست نيست چون مردد نمى باشد) ايجاد كننده است بدون (كمك) عضوى (از قبيل دست و پا و مانند آنها، زيرا نيازمند به كمك حاجت دارد و او غنى بالذات و بى نياز است) لطيف است كه (از جهت شدت ظهور و آشكار بودنش) به پنهانى وصف نمى شود (چون چيزى بر او احاطه ندارد) بزرگ است (از همه چيز) كه به ستمگرى (مانند ستمگران مسلط بر زيردستان) وصف نمى شود (زيرا عدل محض است) بينا است كه به داشتن حسى (از حواس) وصف نمى گردد (زيرا حواس از صفات ممكن است) مهربان است (از روى فضل و احسان) نه به دلسوزى،
(4) خلایق در برابر عظمت و بزرگى او خوار و فروتنند (زيرا همه مقهور مشيت و اراده او هستند) و دل ها (در برابر هيبت و عظمتش) از ترس (عذاب) او مضطرب و نگرانند.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)