عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و هفتاد و هفتم:
 
از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السلام است (در اول خلافت خود راجع به اوصاف خداوند سبحان و مدح حضرت رسول صلى الله عليه و آله و اندرز به شنوندگان): 
 
(1) خداى تعالى را كارى از كار ديگر باز نمى ‏دارد (زيرا كسی را كارى از كار ديگر باز مى‏ دارد كه يا نقصان در علم و دانایى او باشد يا بر اثر محدوديت قدرت و توانایى، و خداوند متعال چون به همه چيز دانا و توانا است هيچ كار او را از كار ديگر مشغول نمى‏ گرداند) و او را زمان تغيير نمى‏ دهد (چون خالق زمان و محيط بر آن و واجب الوجود است، و تغيير يافتن از لوازم ممكن باشد) و مكانى او را در بر نمى‏ گيرد (زيرا قرار گرفتن در جایى مستلزم جسميت است و او جسم نيست) و زبانى نمى ‏تواند (كنه ذات و حقيقت) او را وصف نمايد، شماره قطره ‏هاى آب و ستاره‏ هاى آسمان و آنچه باد در هوا پراكنده كند و حركت مور بر سنگ هاى سخت و خوابگاه مورچه‏ هاى كوچك در شب تار از او پوشيده نيست، جاى افتادن برگ ها و نگاه كردن از زير چشم ها را می داند، 
 
(2) و گواهى مى‏ دهم كه معبودى نيست جز خدا كه مانندى براى او نبوده و در هستی اش شك و ترديد و دين و آفرينش را انكارى نيست، همچون گواهى کسی که نيت او راست (از صميم قلب) و باطنش (از ریا و خودنمايى) پاكيزه، و يقين و باورش (از شبهات) پاك، و ميزان هايش سنگين (كردار نيكش بسيار) باشد،
 
(3) و گواهى مى‏ دهم كه محمد بنده و فرستاده او است كه از بين آفريده ‏هاى او انتخاب و براى بيان احكام او اختيار، و به الطاف گرانبهاى او اختصاص يافته، و براى رساندن پيغام هاى نيكوى او برگزيده شده، و به سبب او نشانه‏ هاى هدايت و رستگارى آشكار و تاريكى كورى و گمراهى روشن گرديده است.
 
(4) اى مردم! دنيا آرزومند و اعتماد دارنده به خود را مى ‏فريبد، و به کسی که به آن شيفته شده (و آن را براى شخص خود خواهان است) بخل نمى‏ ورزد (او را دچار آلودگی ها مى ‏سازد) و به کسی که بر آن تسلط يابد (متاع آن را به دست آورد) غلبه خواهد يافت (نابودش خواهد نمود)
 
(5) و سوگند به خدا هرگز قومى در فراخى نعمت و خوشى زندگانى نبوده‏ اند كه خوشى ايشان زائل شده باشد مگر بر اثر گناهانى كه مرتكب شدند (چنان كه در س 13 ى 11 مى ‏فرمايد: إن الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم‏؛ يعنى خدا تغيير نمى ‏دهد آن را كه در گروهى است تا هنگامی كه آنچه در نفس هاشان است تغيير دهند، يعنى اخلاق پسنديده را به خوهاى زشت تبديل نمايند. و در س 16 ى 112 مى‏ فرمايد: و ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة يأتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون؛‏ يعنى خدا مثل آورد دهى را كه اهل آن از سختی ها آسوده و آرميده بودند و از هر سو روزى فراوان به آنها مى ‏رسيد، پس شكر نعمت هاى خدا را بجا نياوردند، خداوند هم لباس گرسنگى و ترس را به ايشان پوشانيده مزه سختى و گرفتارى را به آنها چشانيد، و بر اثر آنچه بجا آوردند آنان را به هر گونه سختى و گرسنگى مبتلى نمود) زيرا (ايشان با كفران نعمت و بجا آوردن گناه اگر مستحق نعمت بودند، منع نعمت از آنها منع از مستحق بود كه عين ظلم و ستم است، و ظلم بر خدا محال است، چنان كه در س 8 ى 51 مى ‏فرمايد:) أن الله ليس بظلام للعبيد؛ يعنى خدا بر بندگان، ستمگر نمى ‏باشد (مقصود از فرمايش امام عليه السلام آنست كه غالبا سبب زوال نعمت مرتكب شدن گناهان است، نه آنكه عموميت داشته باشد، زيرا بسا خداوند از جهت امتحان و آزمايش يا به جهت كفاره گناهان كوچك يا بلند نمودن مقام و منزلت، نعمت بعضى از بندگان را گرفته، و آسايششان را به سختى و گرفتارى تبديل مى‏ نمايد، چنانكه در قرآن كريم س 2 ى 155 مى ‏فرمايد: و لنبلونكم بشي‏ء من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشر الصابرين‏ ى 156 الذين إذا أصابتهم مصيبة قالوا إنا لله و إنا إليه راجعون‏ ى 157 أولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و أولئك هم المهتدون؛‏ يعنى شما را مى ‏آزماييم به ترس و گرسنگى و كمبود در دارایی ها و نفس ها و فرزندان، و در اين آزمايش مژده ده شكيبايان را، آنان كه چون اندوهى به ايشان رو آورد مى ‏گويند: ما به رضاى خدا خوشنود و به سوى او باز مى‏ گرديم، از جانب پروردگارشان درودها و رحمت و مهربانى بر ايشان باد كه آنان راه يافتگانند) 
 
(6) و اگر مردم هنگامی كه سختی ها به ايشان رو آورد و نعمت ها از آنها زائل گردد، با نيت هاى راست و دل هاى شيفته به پروردگارشان پناه ببرند، آنچه از دست رفته به آنها باز مى‏ گرداند، و هر فسادى را براى ايشان اصلاح مى ‏فرمايد، 
 
(7) و من (از رفتار زشت شما در پيروى آنان كه خلافت را غصب كرده طبق وصيت پيغمبر اكرم عمل ننمودند) مى ‏ترسم (مانند مردم زمان جاهليت) در فترت واقع شويد (از آیين پيغمبر دور شده به مرور از دين دست برداشته بر اثر نادانى و گمراهى از انديشه‏ هاى نادرست پيروى نمایيد) و كارهايى گذشت (خلفايى به ناحق روى كار آمدند) كه شما به آنها مایل شده از حق‏ دست كشيديد و نزد من مردم ناپسنديده بوديد، و اگر روشى كه (در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله) داشتيد به شما باز گردد (بعد از زشتی ها) از نيك‏بختان خواهيد شد، و بر من نيست جز سعى و كوشش (در اصلاح امور و اندرز دادن) 
 
(8) و اگر مى‏ خواستم (گفتار و كردار زشت شما را در زمان سه خليفه) بگويم مى‏ گفتم (وليكن مصلحت در عفو و چشم پوشى از آنها است) خدا آنچه را كه گذشت عفو و بخشش فرمايد.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن