عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و هفتاد و چهارم:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است (كه در آن به شنوندگان اندرز داده به فضائل خود اشاره مى ‏فرمايد):
 
(1) آهاى كسانی كه (از قيامت و حساب و بازپرسى) غافل بوده و از ايشان غافل نيستند (چون گفتار و كردار در صحيفه اعمال بدون كم و زياد ضبط می شود، پس از خواب غفلت بيدار شده عمر خود را بيهوده به سر نرسانيد) و اى كسانی كه (بر اثر فريب دنيا اوامر و نواهى خداوند سبحان را) رها كرده و (به زودى دارایى و زينت و آرايش دنيا و آنچه به آن دل بسته‏ اند) از ايشان خواهند گرفت، چگونه است كه شما را مى ‏بينم از خدا دورى گزيده و رو به غير او آورده دوستى نموده‏ ايد؟ 
 
(2) شما مانند چهارپايانيد كه چوپان آنها را برده است به طرف چراگاه وباخیز و آبشخور دردانگيز (نمى‏ دانند آنها را به كجا مى ‏برند) كه چون گوسفندى مانند كه آنها را به جهت آماده كردن براى كاردها (سر بريدن) علف مى‏ دهند، نمى ‏داند چه خيالى برايش دارند كه با آن نيكویى كرده پرورشش مى ‏دهند، روزش را روزگار و كارش را سير شدن مى ‏پندارد (از پايان كار غافل بوده نظرى جز به روز حاضر و مقصودى جز خوردن ندارد، در صورتی كه صاحبش را از فربه نمودن آن مقصود ديگرى است، و چوپان نفس اماره شما را به چراگاه دنياى پر از درد و گرفتارى برده و به زينت و آرايش نابود شدنى آن فريفته از عاقبت كار بى‏ خبر، مى ‏پنداريد هميشه در اينجا خواهيد ماند) 
 
(3) سوگند به خدا اگر بخواهم خبر دهم هر مردى از شما را كه از كجا آمده و به كجا مى ‏رود و جميع احوال او را بيان كنم مى ‏توانم، ولى مى‏ ترسم درباره من به رسول خدا صلى الله عليه و آله كافر شويد (مرا بر او برتر دانيد با اينكه من آنچه از گذشته و آينده و حال خبر دهم از آن حضرت آموخته ‏ام) 
 
(4) آگاه باشيد من به خواص اصحاب خود كه كفر و غلو در او راه نخواهد يافت اين اخبار را خواهم رساند، و سوگند به خدا كه پيغمبر اكرم را به حق و راستى فرستاده و او را بر خلایق برگزيده (اين سخن را) نمى‏ گويم مگر به راستى، 
 
(5) و آن حضرت همه اين اخبار و تباه شدن آن کس كه هلاك مى ‏گردد (به عذاب گرفتار می شود) و رهایى آن کس كه نجات مى‏ يابد (جايش بهشت خواهد بود) و عاقبت امر خلافت را به من خبر داده است، و چيزى باقى نگذاشته كه بر سرم بگذرد مگر آنكه آن را در دو گوشم فرو برده و به من رسانيده (خلاصه مرا به گذشته و حال و آينده خبر داده است).
 
(6) اى مردم! سوگند به خدا شما را به طاعتى ترغيب نمى ‏كنم مگر آنكه به آن از شما پيشى مى‏ گيرم و شما را از معصيتى منع نمى ‏كنم مگر آنكه پيش از شما از آن باز مى ‏ايستم (زيرا امر به معروف بعد از انجام آن و نهى از منكر پيش از مبادرت به آن تأثير و سودش در دل ها بيشتر و بهتر است از امر به معروف و نهى از منكر نمودن کسی که كردارش برخلاف گفتار باشد، علاوه بر آنكه امام عليه السلام چنين كسی را در خطبه صد و بيست و نهم لعن فرموده).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن