خطبه صد و شصتم:
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در مدح پيغمبر اكرم و اندرز به مردم):
[قسمت اول خطبه]
(1) خداوند حضرت مصطفى را برانگيخت با نور (نبوت) روشن كننده (دل هاى جهانيان) و با حجت و دليل آشكار (معجزات) و راه هويدا (دين اسلام) و كتاب راهنما (قرآن كريم)
(2) اهل بيت او بهترين اهل بيت، و شجره او (پدران آن حضرت) بهترين شجره است، و شاخه هاى آن شجره مستقيم و راست است (اهل بيت آن بزرگوار از افراط و تفريط يعنى تجاوز و تقصير در حق منزه و مبرى هستند) و ميوه هاى آن فرو ريخته (علوم و معارفشان در دسترس همگان است)
(3) به دنيا آمدنش در مكه و هجرتش به مدينه است، در آنجا نام او بلند شده آوازه دعوتش منتشر گرديد (اهل آنجا كه آنها را انصار ناميدند آن حضرت را در جنگيدن با كفار و شكست دادن دشمنان يارى نمودند)
(4) خداوند او را فرستاد با دليل كافى (قرآن كريم كه علاوه بر سایر معجزات آن بزرگوار براى اثبات نبوت كافى است) و پند شافى (سنت و احكام آن حضرت كه بيماری هاى دل ها را بهبودى مى بخشد) و با دعوت تدارك كننده (به سوى اسلام كه آنچه از امر دين و دنيا در ايام جاهليت از بين رفته بود برقرار نمود)
(5) به وسيله آن حضرت احكام شرعيه كه معلوم نبود آشكار و بدعت هاى نادرست (زمان جاهليت) نابود و احكامى كه آنها را (در قرآن و سنت) بيان نموده هويدا گردانيد،
(6) پس کسی که دينى غير از اسلام بطلبد شقاوت و بدبختی اش محقق و بند (سعادت و نيكبختى) او گسيخته، و افتادنش (به آتش) سخت است، و بازگشت او (در قيامت) به اندوه بسيار و عذاب دردناك مى باشد،
(7) و (بنابراين) من توكل به خدا مى نمايم همچون توكل کسی که چشم از همه پوشيده به سوى او گشوده است، و راهى (توفيق عمل به اسلام) را كه (رونده را) به بهشت مى رساند، و رضاء و خوشنودی اش را به دست مى آورد از او درخواست مى نمايم.
[قسمت دوم خطبه]
(8) بندگان خدا! شما را به ترس از خدا و فرمانبردارى او سفارش می كنم، زيرا پيروى از فرمان او سبب رستگارى فردا (ى قيامت) و رهایى (از عذاب) هميشگى است (مردم را از كيفر رستخيز)
(9) ترسانيد، پس (به وسيله پيغمبر احكام خود را) تبليغ و (آنان را به راه سعادت و خوشبختى) ترغيب و (آن را) تكميل نمود (آنچه راجع به رسيدن به سعادت هميشگى است بيان فرمود) و براى شما دنيا و جدا گشتن و نابود گرديدن و تبديل شدن آن را وصف كرد،
(10) پس از آنچه شما را در دنيا به شگفت مى آورد دورى كنيد براى كمى آنچه از آن به همراه شما مى آيد (از همه كالاهاى فراوان دنيا بهره شما جز كفنى بيش نيست كه آن هم زير خاك مى پوسد) دنيا (از جهت پيروى شهوات و خواهش هاى نفس) نزديك ترين سرایى است به خشم خدا، و (از جهت كم بودن پيروان حق و حقيقت) دورترين آن سرا است به خوشنودى خدا (كه بهشت جاويد است)
(11) پس اى بندگان خدا! از گرفتاری ها و كارهاى دنيا (كه شما را از آخرت باز مى دارد) چشم بپوشيد براى آنچه باور داريد جدایى و تغيير احوال آن را (مى دانيد زود از دنيا جدا مى شويد و سود رنجى كه برده ايد نصيب ديگران مى گردد) از (فريب خوردن و شيفته شدن) دنيا بر حذر بوده بترسيد مانند بر حذر بودن خيرخواه (عليه السلام) كه پند دهنده است و كوشش كننده و زحمت كش (براى رهایى مردم از سختی ها سعى و كوشش نموده و در راه هدايت و رستگاری شان همت مى گمارد)
(12) و به آنچه از تباه شدن مردم روزگارهاى پيش ديديد عبرت گيريد كه بندهاى ايشان از هم جدا و چشم ها و گوش هاشان زائل شده، و شرافت و بزرگوارى از كفشان رفته، و شادی ها و خوشگذرانی ها از آنها جدا شده،
(13) پس بودنشان با فرزندان به دورى، و همنشينى با زن ها به جدایى بدل شده، به يكديگر فخر و ناز نمى كنند، و فرزند نمى آورند، و به ديدن هم نمى روند، و همسايه و همنشين هم نيستند،
(14) بندگان خدا! (از اين گفتار) بترسيد مانند بر حذر بودن کسی که بر نفس خود تسلط داشته از خواهش نفس خويش جلو گرفته به يارى عقل و هوش انديشه می كند (به سود و زيان خود پى مى برد) زيرا امر (دين) آشكار و نشانه (رستگارى) نصب و راه (رهایى از عذاب) هموار، و راه (به دست آوردن خوشنودى خدا و رسول) نمايان و راست است.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)