عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و پنجاه و ششم:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است (در اندرز و پرهيزكارى، و تهيه توشه آخرت): 
 
(1) سپاس خداوندى را سزا است كه سپاسگزارى را كليد يادآورى خود و وسيله افزونى احسان و بخشش و رهبر نعمت ها و بزرگوارى خويش قرار داد (زيرا هر كه او را سپاس گزارد يادش نموده، و احسان و نيكویى بيشتر او را مى ‏يابد، و به نعمت هاى بی شمار و بزرگواری اش پى مى ‏برد).
 
(2) بندگان خدا، روزگار به حاضرين مى‏ گذرد مانند گذشتن به گذشتگان (پيشينيان مردند شما نيز زنده نمى‏ مانيد) آنچه رفت (زندگانى گذشته) باز نمى‏ گردد، و آنچه هست (از خوشى و بدى) هميشه پايدار نيست، رفتار آخر آن مانند اول آنست (با گذشتگان و آيندگان يك جور رفتار می كند) كارهايش از هم پيشى گرفته و نشانه‏ هايش همراه هم هستند (كارهاى آن زود نابود مى ‏گردد، پس خردمند از گردش روزگار عبرت گرفته به آن دل نبندد) پس (به طورى به سرعت دنيا رو به زوال و نيستى است كه) گويا به قيامت حاضريد، شما را می راند مانند راندن ساربان شترهايش را كه هفت ماه از زایيدن آنها گذشته و شيرشان خشك شده باشد (اينگونه شترها را بر اثر سبكى آنها به سختى و تندى مى ‏رانند، برخلاف شترهايى كه در ماه هاى آخر آبستن مى ‏باشند كه آنها را از روى مهربانى به آهستگى مى ‏برند) 
 
(3) پس کسی که خود را به غير (به خواهش هاى نفس و آرايش هاى دنيا) مشغول گرداند، در تاريكى ‏هاى بدبختى سرگردان ماند، و در تباهكاری ها آميخته شود (كه رهایى نيابد) و شياطين و ديوهاى او (گمراه كنندگان) او را به سركشى وادار كنند، و كردار بدش را در برابر او بيارايند، 
 
(4) پس (اى کسی که خود را به غير مشغول ساخته ‏اى بدان كه) پايان پيشروان (به عبادت و بندگى) بهشت است، و پايان تقصير كنندگان (گناهكاران) آتش (و چون بهشت جاويد جز با پرهيزكارى به دست نمى ‏آيد مى‏ فرمايد:)
 
(5) بندگان خدا بدانيد، تقوى و پرهيزكارى سراى حصاردار ارجمندى است، و گناه سراى حصاردار خوار كه ساكن خود را (از بلا و سختى) نگاه نمى ‏دارد، و هر كه به آن پناه برد حفظش نمى ‏كند،
 
(6) آگاه باشيد به سبب پرهيزكارى نيش زهردار گناهان دور می شود، و به يقين و باور (ايمان به خدا و رسول) پايان بلندمرتبه (بهشت جاويد) به دست مى ‏آيد.
 
(7) بندگان خدا از خدا بترسيد، از خدا بترسيد در ارجمندترين اشخاص نزد خودتان و دوست ترين آنها پيش شما (به فكر و انديشه خود باشيد، زيرا آشكار است كه هر كسى خويشتن را از همگان ارجمندتر و دوست تر مى‏ دارد) زيرا خداوند براى شما دين حق را آشكار نموده، و راه هاى آن را روشن گردانيده (راه نيك و بد را در قرآن كريم بيان فرموده و سخنان پيغمبر و اوصياء آن حضرت را در دسترس قرار داده) پس (كار خود را آسان مشماريد كه پس از مرگ يا) شقاوت و بدبختى همراه است (براى کسی که به دستور خدا و رسول رفتار نكرده) يا سعادت و خوشبختى هميشگى (براى آنكه پيرو خدا و رسول بوده) 
 
(8) پس در روزهاى نابود شونده (دنيا) براى روزهاى باقى (آخرت) توشه برداريد كه راه توشه برداشتن را به شما نموده‏ اند (خداوند سبحان در قرآن كريم س 2 ى 197 مى ‏فرمايد: الحج أشهر معلومات فمن فرض فيهن، الحج فلا رفث و لا؛ يعنى توشه برداريد و بهترين توشه پرهيزكارى است، و اى خردمندان از من بترسيد و پرهيزكار باشيد) و به كوچ كردن (از اين جهان) مأموريد، و براى رفتن شما (از دنيا) شتاب می كنند، پس شما مانند سوارانى هستيد ايستاده كه (آماده رفتن مى ‏باشيد، و) نمى ‏دانيد كى به رفتن مأمور خواهيد شد (از اين جهان خواهيد رفت).
 
(9) آگاه باشيد چه كار است با دنيا كسی را كه براى آخرت آفريده شده؟ و چه می كند با دارایى کسی که به زودى آن را از او مى‏ گيرند، و زيان گناه و بازپرسى آن براى او باقى مى‏ ماند؟! (پس خردمند براى دوستى دنيا اين همه تلاش نكرده و براى گرد آوردن دارایى بسيار كوشش ننموده عمر عزيز خويش را بيهوده صرف نمى ‏نمايد).
 
(10) بندگان خدا، آنچه خداوند وعده داده از نيكویى و پاداش (اطاعت و بندگى) رها كردنى نيست (زيرا فضل و احسان خداوند بزرگترين و بهترين احسان است) و آنچه كه نهى فرموده از بدى و كيفر (معصيت و نافرمانى) خواستنى نيست (زيرا كيفر خداوند سخت ترين كيفرها است) 
 
(11) بندگان خدا بر حذر باشيد از روزى كه در آن اعمال رسيدگى می شود (نامه گفتار و كردار هر كس را ديده كوچك ترين نيك و بد آنها را وارسى خواهند نمود) و اضطراب و نگرانى در آن روز بی شمار است، و كودكان در آن پير می شوند (در قرآن كريم س 73 ى 17 مى ‏فرمايد: فكيف تتقون إن كفرتم يوما يجعل الولدان شيبا؛ يعنى اگر كافر شويد چگونه پرهيز مى ‏كنيد از روزى كه كودكان را پير مى ‏كند، اشاره به اينكه روزى است بسيار سخت و ترسناك).
 
(12) بندگان خدا بدانيد، ديده بانانى از خودتان و جاسوس‏ هايى از اندامتان بر شما هست (چنان كه در قرآن كريم س 24 ى 24 مى‏ فرمايد: يوم تشهد عليهم ألسنتهم و أيديهم و أرجلهم بما كانوا يعملون‏؛ يعنى روز رستخيز زبان ها و دست ها و پاهاى ايشان بر آنها گواهى دهند به آنچه را كه بجا مى ‏آورند) و (از فرشتگان) نگاه‏دارنده ‏هايى هستند كه از روى راستى كردار و شماره نفس هايتان را ضبط مى ‏نمايند (مى ‏نويسند، چنان كه در قرآن كريم س 50 ى 16 مى فرمايد: نحن أقرب إليه من حبل الوريد (17) إذ يتلقى المتلقيان عن اليمين و عن الشمال قعيد (18) ما يلفظ من قول إلا لديه رقيب عتيد؛ يعنى ما به انسان از رگ گردن نزديكتريم، هنگامی كه دو فرشته فرا مى ‏گيرند و هميشه يكى از راست و يكى از چپ با او است، هيچ سخنى نمى‏ گويد مگر اينكه نزد او است نگهبان آماده. و اين براى اتمام حجت است وگرنه خداوند به همه جزئيات آگاه است) تاريكى شب تار شما را از اين فرشتگان نمى ‏پوشاند و در بزرگ محكم بسته شده شما را از آنها پنهان نمى ‏گرداند (خلاصه هميشه و در هر جا با شما همراه هستند) و (چون دنيا گذران است) فردا (مرگ) به امروز نزديك است.
 
(13) امروز با آنچه در آن است (از خوشى و بدى و سود و زيان) مى ‏گذرد، و فردا از پى آن مى ‏آيد، پس (نزديك بودن فردا و رسيدن مرگ طورى است كه) گويا هر مردى از شما به منزل تنهایى خود و گودال گور خويش از زمين رسيده است، پس شگفتا از خانه تنهایى و منزل ترسناك و جاى بى‏ كسى،
 
(14) و گويا صيحه (آواز بلند روز رستخيز كه همه را زنده می كند) به گوش شما رسيده است، و قيامت شما را دريافته، و براى حكم بين حق و باطل نمايان شده ‏ايد (از قبرها بيرون آمده ايد) در حالی كه از شما نادرستی ها و بهانه‏ ها (ى بيجا و دليل هاى بيهوده) دور گشته و از بين رفته، و حقایق به شما ثابت گرديده، و هر امرى (نيك يا بد) از شما به مواضع خود باز مى ‏گردد (خلاصه در آن روز آنچه حق و حقيقت است واقع می شود، و آنچه رسيدنى است از پاداش و كيفر خواهد رسيد) 
 
(15) پس از عبرت ها (مرگ و سختی هاى بعد از آن) پند گيريد، و از تغيير روزگار اندرز گرفته آگاه شويد، و از بيم كردن (خدا و رسول) سود ببريد (كارى كنيد كه از عذاب الهى خود را برهانيد).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن