عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و پنجاهم:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است كه در آن به فتنه و پيش آمدهاى سختى كه (بعد از آن بزرگوار) واقع شده است اشاره مى ‏فرمايد (و از غيبت امام زمان «عجل الله فرجه» خبر مى ‏دهد):
 
[قسمت اول خطبه‏]
 
(1) و (دنياپرستان) گرفتند راه هاى گمراهى را از راست و چپ و از راه هاى مستقيم هدايت و رستگارى چشم پوشيدند (در شاهراه قدم ننهاده بر اثر آن فتنه و فساد توليد گشته و بر نيكان ظلم و ستم روا داشته و خون هاى به ناحق خواهند ريخت) پس (شنوندگان از اين سخنان به شگفت آمده زمان پيدايش اين پيشامدها را از آن حضرت پرسش نمودند، فرمود:) شتاب نداشته باشيد، تباهكاری هايى كه واقع خواهد شد و انتظار پيدايش آنها مى‏ رود و آنچه را كه فردا مى ‏آيد (بعد از اين آشكار می شود) دير مشماريد كه بسا شتاب كننده به چيزى چون آن را دريابد آرزو كند كه كاش به آن نرسيده بود (اگر فتنه ‏هاى زمان بعد را مى ‏ديديد آرزو مى ‏كرديد كه كاش در دنيا نبوديد، چنان كه ستمديدگان‏ آن ايام چنين آرزو خواهند كرد) و چه بسيار نزديك است امروز آثار فردا (رسيدن آن وقایع و نشان هاى آن تباهكاری ها از كردار مردم اين زمان هويدا است) 
 
(2) اى گروه مردم! اين وقت، زمان آمدن هر موعودى است، و گاه نزديك شدن ديدار فتنه‏ هايى كه از آن آگاه نيستيد (اكنون كه در اول اسلام ديگران حق مرا غصب كرده و هر نالایقى ادعاى مقام خلافت مى‏ نمايد، فتنه و فساد در سراسر عالم شروع شده، هر چه پيش برود در خواهيد يافت آنچه را كه به شما خبر مى ‏دهم) 
 
(3) آگاه باشيد کسی که از ما (صاحب الزمان عجل الله تعالى فرجه) آن فتنه‏ ها را دريابد، در تاريكى آن فسادها با چراغى روشن (با نور امامت و ولايت) سير می كند و بر رويه نيكان رفتار مى ‏نمايد، تا در آن گرفتاری ها بندى را بگشايد (گرفتار در ضلالت و گمراهى را نجات و رهایى دهد) و اسيرى را (از قيد جهل و نادانى) آزاد كند، و جمعيت (گمراهى) را پراكنده سازد و پراكندگى (حق) را گرد آورد، در پنهانى از مردم كه اثر و نشانه او را جوينده نمى ‏بيند هر چند در پى او نظر افكند (هيچ كس او را نخواهد ديد اگر چه سعى و كوشش بسيار به كار برد مگر کسی که لياقت ملاقات داشته و حكمت الهيه بر آن قرار گيرد) 
 
(4) پس گروهى در آن فتنه‏ ها صيقلى می شوند (هدايت و رستگارى يافته براى پيروى از آن بزرگوار آماده هستند) مانند صيقل دادن آهنگر شمشير را (به طوری كه) ديده ‏هاى آنها به نور قرآن جلاء داده و تفسير در گوش هايشان جا گرفته شود (در آيات قرآن تأمل و تدبر كنند، و تفسير را از اهلش مى ‏آموزند) و در شب جام حكمت را به آنها بنوشانند بعد از اينكه در بامداد هم آشاميده باشند (اسباب سعادت و نيكبختى و علم و عمل براى آنان در آشكار و نهان آماده گردد. أللهم اجعلنى من أنصاره و أعوانه و أتباعه و شيعته، و أرنى فى آل محمد عليهم السلام ما يأملون، و فى عدوهم ما يحذرون، إله الحق امين يا ذا الجلال و الإكرام، يا أرحم الراحمين).
 
[قسمت دوم خطبه‏]
 
قسمتى از اين خطبه است (درباره مردم زمان جاهليت و اصحاب پيغمبر اكرم):
 
(پيش از پيدايش دين مقدس اسلام ضلالت و گمراهى سراسر جهان را فرا گرفته بود و مردم به تباهكارى ‏هاى بسيار مى‏ پرداختند) 
 
(5) و زمان (معصيت و نافرمانى) ايشان به طول انجاميد تا عذاب و كيفر را (براى خود) كامل گردانند (چنان كه در قرآن كريم س (3) ى (178) مى ‏فرمايد: و لا يحسبن الذين كفروا أنما نملي لهم خير لأنفسهم إنما نملي لهم ليزدادوا إثما، و لهم عذاب مهين؛‏ يعنى كسانی كه كافر شدند گمان نكنند كه مهلت ما براى آنان بهتر است، بلكه آنان را مهلت مى ‏دهيم تا هر چه مى ‏توانند معصيت و نافرمانى نمايند، و براى ايشان است عذاب رسوا كننده) و مستوجب پيشامدهاى سخت روزگار گردند، تا اينكه نزديك شد زمان آنها به سر رسد، و گروهى (از رؤساء و زمامدارانشان) به تباهكاری ها دل بسته و از آن راحتى يافتند، و دست ها را با شمشير بلند كردند تا آتش جنگ را بيافروزند (و مانند شتر ماده كه براى آبستن شدن دم بلند می كند از هيچ كار زشتى پروا نداشتند، و گمان مى‏ كردند دنيا به همين هرج و مرج باقى و برقرار خواهد ماند كه ناگاه پيغمبر اكرم مبعوث به رسالت گشته براى كندن ريشه فساد در عالم از هيچ گونه فداكارى دريغ ننمود، و اصحاب و پيروان خويش را براى تبليغ و ترويج از دين مقدس اسلام طورى تربيت فرمود كه) 
 
(6) شكيبایى (در سختی ها و جنگيدن با دشمنان) را بر خدا منت ننهادند، و جانبازيشان را در راه حق بزرگ نشمردند (عظمت و بزرگى دين خدا را در نظر گرفته و براى پيشرفت آن خود را ناچيز دانسته از هر گونه فداكارى خوددارى ننمودند) تا زمانى كه قضاء و قدر الهى به سر رسيدن زمان بلاء و سختى را ايجاب نمود (مسلمانان توانا شده و دينشان شهره آفاق گرديد) 
 
(7) شمشير زدنشان (در جنگ ها) از روى بينایى بود (و براى ايمان به خدا و رسول نه از راه نادانى و شهوت) و بر اثر امر راهنما و پند دهنده ‏شان (پيغمبر اكرم) به پروردگارشان نزديك گشتند (اوامر و نواهى آن حضرت را پيروى نموده رضاء و خوشنودى خدا را به دست آوردند و به همين منوال روزگار گذراندند) 
 
(8) تا زمانی كه خداوند رسول خود صلى الله عليه و آله را قبض روح فرمود، گروهى به قهقرا برگشتند (به اوامر و نواهى حضرت رسول پشت كرده دوباره به راه ضلالت و گمراهى قدم نهادند) و راه ها (ى گمراهى) آنان را هلاك ساخت (در دنيا به تباهكارى و در آخرت به عذاب هميشگى گرفتار شدند) و بر آراء و انديشه‏ هاى نادرست خود اعتقاد نمودند (احكام را از پيش خود نادرست بيان كرده و مردم را به پيروى از آن وادار مى‏ نمودند) 
 
(9) و از غير رحم و خويش (رسول اكرم) متابعت نمودند (براى شهوترانى و دنياپرستى امام عليه السلام را خانه نشين كرده ديگران را كه لايق خلافت نبوده روى كار آوردند) و از سبب (وسيله هدايت و رستگارى يعنى اهل بيت حضرت رسول) كه مأمور به دوستى آن بودند، دورى كردند (در قرآن كريم س 42 ى 23 مى ‏فرمايد: ذلك الذي يبشر الله عباده الذين آمنوا و عملوا؛ يعنى بگو من بر تبليغ رسالت از كسى مزد نمى‏ خواهم مگر دوست داشتن خويشان را. ابن عباس فرموده كه بعد از نزول اين آيه اصحاب گفتند: يا رسول الله خويشان شما كه آنها را دوست بايد داشت كيستند؟ فرمود: على و فاطمه و دو پسر ايشان حسن و حسين. ابن ابى الحديد در شرح خود بر نهج البلاغه در اينجا مى‏ گويد: اين جمله و هجروا السبب الذى أمروا بمودته اشاره است به فرمايش پيغمبر صلى الله عليه و آله: خلفت‏ فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتى أهل بيتى حبلان ممدودان من السمآء إلى الأرض، لا يفترقان حتى يردا على الحوض؛ يعنى دو چيز گرانبها ميان شما باقى گذاشتم يكى كتاب خدا و ديگرى خويشان و اهل بيتم كه دو ريسمان كشيده شده ‏اند از آسمان به زمين يعنى اين دو چيز اهل عالم را هادى و راهنما هستند كه از هم جدا نمى ‏شوند تا اينكه بر سر حوض در بهشت بر من وارد شوند. پس چون پيغمبر صلى الله عليه و آله در اينجا كتاب خدا و اهل بيتش را حبلان يعنى دو ريسمان فرموده، اميرالمؤمنين هم از اهل بيت به لفظ سبب تعبير نموده و سبب در لغت به معنى ريسمان است) و ساختمان (دين و ايمان) را از بنياد استوارش انتقال داده آن را در جایی كه سزاوار نبود ساختند (امام را كه پيغمبر اكرم از جانب خداوند متعال به خلافت تعيين فرموده عقب زده و اشخاص نالایقى را روى كار آوردند) ايشان كان هاى هر معصيت و گناه و درهاى هر وارد شده به سختى و نادانى هستند (پس هر كه باطل و نادرستى اراده كند از آنها پيروى مى ‏نمايد، زيرا ايشان درهاى ضلالت و گمراهى و منشأ فتنه و فساد و اختلال امور دين و دنيا بودند) 
 
(10) در حيرت و سرگردانى (چون موج دريا) رفت و آمد داشتند (زيرا از حق دست كشيده پيرو پيشواى دين نبودند) و در بيهوشى (جهل و نادانى) به روش پيروان فرعون (از عذاب و كيفر كردار خود) غافل بودند (چنان كه فرعونيان به بنى اسرائيل ظلم و ستم روا داشته با حضرت موسى كه آنها را به سوى خدا دعوت مى ‏فرمود دشمنى كردند، و در دنيا و آخرت به عذاب الهى مبتلى گشتند، ايشان هم از پيشوايان هدايت و رستگارى پيروى نكرده و سختى كيفر را از ياد بردند) بعضى از آخرت چشم پوشيده به دنيا متوجه شدند (مانند خلفاء) و برخى از دين دست كشيده (و از هدايت و رستگارى) جدا گشتند (مانند بنى اميه).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن