عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و چهل و چهارم:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است (در فضائل و مناقب ائمه اطهار):
 
[قسمت اول خطبه‏]
 
(1) خداوند پيغمبرانش را برانگيخته وحی اش را به آنان اختصاص داد، و آنها را براى مردم حجت و دليل گردانيد تا ايشان را (در كردارشان) حجت و عذرى نباشد (به اينكه ما به اوامر و نواهى تو آشنا نبوديم) پس همه را به وسيله پيغمبران به راه حق دعوت فرمود.
 
(2) آگاه باشيد كه خداوند (احوال) مردم را آشكار نمود نه آنكه به آنچه پنهان داشته ‏اند از اسرار و انديشه‏ هایى كه در دل دارند بى ‏اطلاع باشد، بلكه (فرستادن پيغمبران و امر و نهى) براى آن بود كه آنان را بيازمايد كه كردار كدام كس بهتر است (معنى آزمايش خداوند اين است كه چه كسی در دنيا از فرمان او پيروى نموده رستگار مى ‏گردد، و كه نافرمانى كرده به عذاب گرفتار می شود، نه آنكه آخر كار آنان را ندانسته بخواهد دانا گردد، چنان كه در شرح خطبه شصت و دوم بيان شد) تا ثواب (بهشت) پاداش (كردار نيك) و عذاب (آتش) كيفر (كردار زشت) باشد (چون با اين بيان دانستيد كه سبب آزمايش الهى چيست، پس)
 
(3) كجايند كسانی كه گمان می كنند كه آنان در علم (اسرار خلقت و تفسير و تأويل قرآن كريم) مطلع و استوارند، به جز ما اهل بيت؟ ادعاى آنان دروغ و ستم بر ما است، زيرا خداوند ما را برترى داده و ايشان را فرو گذاشته، و (اين مقام و منزلت را) به ما عطاء فرموده و آنان را بى بهره ساخته، و ما را داخل نموده و آنها را خارج فرموده، 
 
(4) به وسيله ما هدايت و راهنمایى طلب مى ‏گردد، و بينایى از كورى و گمراهى خواسته می شود، 
 
(5) محقق است كه ائمه و پيشوايان دين از قريش هستند كه از هاشم به وجود آمده ‏اند (و از نسل على و فاطمه عليهما السلام ظاهر گشته‏ اند). امامت و خلافت بر غير ايشان سزاوار نيست و خلفاى غير آنان (كه به ناحق روى كار آمده ‏اند براى جانشينى پيغمبر اكرم) صلاحيت ندارند (زيرا لازمه خلافت و امامت خصائصى است كه در غير ائمه اثنى عشر يافت نمى ‏شود، و اين فرمايش امام عليه السلام صراحت دارد به اينكه امامت براى غير دوازده امام شايسته نيست).
 
[قسمت دوم خطبه‏]
 
قسمتى از اين خطبه است (در توبيخ و سرزنش بنى اميه و پيروانشان):
 
(6) دنيا را اختيار كرده آخرت را پشت سر انداختند، و از آب صاف و گوارا (تقوى و پرهيزكارى) چشم پوشيده و آب گنديده آشاميدند (به عذاب هميشگى تن دادند) 
 
(7) گويا مى ‏بينم يك فاسق و گناهكار ايشان (عبدالملك ابن مروان) را پيرو از منكر و كارهاى زشت كه با آن الفت و انس گرفته و رام و موافق گشته، تا اينكه موهاى سرش بر آن كار زشت سفيد گرديده و خوهايش به آن رنگ شده است (حكومت و سلطنت او به طول انجاميده، و زشتكارى جبلى و غريزه او گشته) پس (به انجام هر كار زشتى) رو آورد در حالتى كه كف بر لب دارد (مست و بى پروا است) مانند درياى بزرگ پر موجى كه باك ندارد از آنچه غرق مى‏ گرداند، يا مانند افتادن آتش در گياه خشك كه نيانديشد از آنچه مى ‏سوزاند (در چنين زمانى) 
 
(8) كجايند عقل هاى افروخته شده به چراغ هاى هدايت و ديده ‏هاى نگرنده به نشانه تقوى و پرهيزكارى؟ 
 
(9) كجايند دل هايى كه به خدا تخصيص داده شده و به طاعت و بندگى خدا بسته شده ‏اند؟ (كجايند طرفداران پيشوايان دين كه به جز اطاعت و فرمانبردارى خدا پيشه ‏اى ندارند؟ در حالی كه بنى اميه)
 
(10) به متاع‏ دنيا هجوم آورده و براى حرام با يكديگر زد و خورد مى ‏نمايند، 
 
(11) و نشانه بهشت و آتش براى ايشان نمايان است، پس از بهشت رو گردانده و با اعمال و كردارشان به آتش توجه نموده ‏اند، 
 
(12) و پروردگارشان آنها را (به راه رستگارى) دعوت فرموده، آنان رميده پشت گردانيدند، و شيطان ايشان را (به راه ذلت و بدبختى) خوانده، آنها دعوتش را پذيرفته به آن رو آوردند.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن