عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و سی و دوم:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است (در سپاس خداوند و اشاره به بعضى از اوصاف او):
 
[قسمت اول خطبه‏]
 
(1) سپاس مى ‏گزاريم خدا را بر آنچه گرفت و آنچه داد و آنچه احسان نمود و آنچه آزمايش فرمود (چون هر چه خدا بخواهد طبق حكمت و مصلحت بوده و آن نعمت است، بنابراين در هر حال بايد شكر و سپاس او را بجا آورد) 
 
(2) او است به هر نهانى آگاه و به هر سر و انديشه‏ اى بينا، و به آنچه كه در سينه‏ ها پنهان و به آنچه كه چشم ها دزدانه نگاه می كند دانا (به جزء و كل و آشكار و نهان احاطه دارد) 
 
(3) و گواهى مى‏ دهيم كه خدایى جز او نيست، و محمد - صلى الله عليه و آله - برگزيده و مبعوث از طرف او است، چنان گواهى كه نهان با آشكار و دل با زبان موافقت دارد (نه به زبان گفته و در دل باور نداشته باشيم).
 
[قسمت دوم خطبه‏]
 
قسمتى از اين خطبه است (در بی وفایى دنيا و وصيت به تقوى و پرهيزكارى):
 
(4) سوگند به خدا مطلب بسيار مهمى است، حقيقت است و درست نه بازى و شوخى، و راست است نه دروغ، و نيست اين مطلب مهم مگر مرگ كه هر كه را خواند شنوانيد، و هر كه را راند با شتاب است، 
 
(5) پس بسيارى مردم (و دارایى و رياست و زيور ايشان) تو را فريب ندهد كه ديده‏ اى كسی را كه پيش از تو بوده و دارایى گرد آورده و از فقر و درويشى دورى مى ‏جسته و با داشتن آرزوى دراز از عواقب امر مطمئن بوده و به سر رسيدن عمر را بعيد مى‏ دانسته، چگونه مرگ او را رسيده و از وطنش ربوده و از آسايشگاهش خارج نموده بر چوب هاى مرگ (تابوت) حمل شده و مردم او را از دست هم مى ‏گرفتند و بر دوش ها نهاده و با انگشت ها نگاه مى ‏داشتند، 
 
(6) آيا نديديد كسانى را كه آرزوى فراوان داشتند و بناى استوار مى ‏ساختند و دارایى بسيار گرد مى ‏آوردند، چگونه به سر بردند در خانه‏ هاى گور، و آنچه گرد آوردند تباه و اموالشان نصيب ارث برنده‏ ها شد، و زن هاشان همسر ديگران گرديدند، نمى‏ توانند به كار نيكو (عبادت و بندگى) بيافزايند و نه از بدى (گناهى كه مرتكب شده ‏اند) معذرت خواسته رضاء و خوشنودى طلبند (چون بعد از مردن توبه و بازگشت پذيرفته نيست) 
 
(7) پس کسی که تقوى و پرهيزكارى را شعار قلبش‏ قرار داد در خير و نيكویى از ديگرى پيشى گرفت و كردارش رستگار گرديد، غنيمت دانيد بهره ‏هاى تقوى و پرهيزكارى را و كار كنيد براى بهشت كارى كه آن را نصيبتان سازد، 
 
(8) زيرا دنيا براى اقامت و باقى ماندن شما خلق نشده، بلكه گذرگاه است تا از آن راه توشه برداريد اعمال را براى قرارگاه هميشگى (آخرت) پس (براى كوچ كردن) از آن شتاب كننده باشيد (زيرا سستى در آن موجب غفلت و باز ماندن از مقصد است) و براى مفارقت مركب ها را آماده گردانيد (به دستور خدا و رسول رفتار نمایيد تا رستگار شده براى رفتن حاضر باشيد).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن