عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و چهاردهم:
 
از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السلام است كه هنگام طلب باران فرموده:
 
(1) بار خدايا كوه‌ هاى ما شكافته و خشك مانده، و زمين هاى ما گردآلود شده، و چهارپايان ما بسيار تشنه ‏اند كه در خوابگاهاشان حيران و سرگردان ناله می كنند مانند ناله مادران در مصيبت فرزندانشان، و از آمد و رفت در چراگاه ها و آبخورهاشان و اشتياق به آب خسته و ملول شدند. 
 
(2) بار خدايا به ناله ناله كنندگان و اشتياق آرزومندان رحم فرما. 
 
(3) بار خدايا به سرگردانى چهارپايان در گذرگاهاشان و ناله آنها در خوابگاهاشان (كه علفى نمى ‏يابند) رحم نما (چون گرسنگى و تشنگى و سختی هاى چهارپايان و همه جانداران نزد خداى تعالى اهميت دارد از اين جهت امام عليه السلام به هنگام درخواست باران آنها را وسيله قرار داده است) 
 
(4) بار خدايا (از خانه‏ هاى خود) به اميد فضل و كرم تو بيرون آمديم هنگامی كه سال هاى قحطى مانند شترهاى نزار به ما رو آورد (ضعيف و ناتوان و گرفتار و بيچاره شديم) و ابرهایى كه احتمال باران داشت با ما مخالفت ورزيد (ابرها ظاهر مى ‏شد و بيننده را اميد باران در دل مى ‏انداخت ولى نمى ‏باريد) پس تو اميد اندوهگين هستى، و حاجت درخواست كننده را بر مى‏ آورى، 
 
(5) در اين زمان كه مردم (از همه جا) نوميد بوده، و ابرها نباريده چرندگان هلاك گشته ‏اند، تو را مى‏ خوانيم (و از تو مى ‏طلبيم) ما را به اعمال و كردار (زشت) و گناهانمان نگيرى 
 
(6) و رحمتت را بر ما شامل گردانى به ابر پر باران و بهار پر ابر و گياه پر بركت شگفت آور، باران فراوان درشت دانه كه به آن آنچه مرده است (خشك شده) زنده نمایى، و آنچه (نعمت و فراوانى) كه از بين رفته باز گردانى. 
 
(7) بار خدايا از تو طلب آب مى ‏كنيم، آب زنده سازنده، سير كننده، كامل، فراوان، نيكو، پر بركت، گوارا، گياه آور، كه گياهش نمو كرده شاخه ‏اش ميوه داده برگش تر و تازه باشد كه بندگان ناتوان خويش را از بدبختى رهایى دهى، و شهرهايت را كه مرده (قحطى ديده) زنده گردانى (نعمت را در آنها فراوان نمایى) 
 
(8) بار خدايا آب از تو مى ‏طلبيم كه به سبب آن زمين هاى بلند ما پر گياه گردد، و در زمين هاى نشيب ما (نهرها و جوی ها) جارى شود، و اطراف و جوانب ما (دهات و شهرها) به فراخ سالى برسند، و ميوه ‏هاى ما فراوان گردد، و چهارپايان ما خوش گذرانند، و برسد به مردمان دور از ما، و استفاده كنند (سير آب گردند) مواضعى كه هميشه در آفتاب مى ‏باشند (صحرا و مزارع) از بركات واسعه و كرم هاى بی شمارت بخشش نما بر آفريده شدگان نيازمندت، و بر حيوانات وحشى كه (در بيابان) رها كرده ‏اى (و زاد و توشه ندارند) 
 
(9) و بفرست بر ما بارانى كه زمين را تر كند (از خشكى برهاند) روان و پى در پى باشد، و بارانى كه باران ديگر را دفع نمايد (دانه آن به تندى دانه ديگر را بشويد و شتاب ببارد) بارانى كه برق آن نبارنده و ابر پهن آن در افق بى ‏فايده و ابرهاى پراكنده ‏اش سفيد و باران هاى اندك آن با بادهاى سرد نباشد، تا اينكه به جهت فراوانى گياه آن قحطى زدگان فراخى (نعمت بسيار) بينند، و به بركت آن سختى كشيده‏ ها آسايش يابند، زيرا تو باران را وقتى مى ‏فرستى كه خلایق نوميدند، و رحمتت را (بر جهانيان) شامل مى ‏گردانى، و تويى زمامدار و ستوده شده (به احسان. سيد رضى فرمايد:) معنى سخنان شگفت آور در اين خطبه اينست:
 
فرمايش آن حضرت عليه السلام انصاحت جبالنا يعنى كوه ها بر اثر خشكى از هم شكافته شد، گفته می شود (عرب مى‏ گويد): انصاح الثوب چون جامه شكافته گردد، و نيز گفته می شود: انصاح النبت و صاح و صوح چون گياه پژمرده و خشكيده.
 
و فرمايش آن حضرت و هامت دوابنا يعنى چهارپايان ما تشنه باشند، و هيام به معنى تشنگى است. و فرمايش آن حضرت حدابير السنين، حدابير جمع حدبار است‏ به معنى شترى كه راه نوردى لاغرش كرده، پس به آن شتر تشبيه فرموده سالى را كه خشكى و كم آبى در آن پديدار شود، ذو الرمة (يكى از شعراى عرب است) گفته:
 
حدابير ما تنفك إلا مناخة   *** على الخسف أو ترمى بها بلدا قفرا
 
يعنى آنها شترهايى هستند لاغر شده از راه نوردى، از هم جدا نمى ‏شوند مگر در خوابگاه گرسنگى يا آنكه آنها را در شهرهاى بى ‏آب و علف ببرند، و فرمايش آن حضرت و لا قزع ربابها:
 
قزع پاره ‏هاى كوچك ابر پراكنده است، و فرمايش آن حضرت و لا شفان ذهابها پس تقدير آن (لفظى كه در پنهان است) و لا ذات شفان ذهابها مى ‏باشد، و شفان باد سرد است، و ذهاب به معنى باران هاى اندك، پس آن حضرت لفظ ذات را (در جمله و لا شفان ذهابها) ساقط كرده است به جهت علم و اطلاع شنونده بر آن.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن