خطبه هشتاد و چهارم:
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در توحيد و ذكر بعضى از صفات حق تعالى):
[قسمت اول خطبه]
(۱) گواهى مى دهم معبودى بسزا نيست جز خدا، يگانه ايست كه شريك ندارد، اول است كه پيش از او چيزى نبوده (ازلى و مبدا هر موجودى است) و آخر است كه براى او حد و انتهایى نيست (ابدى و منتهى اليه همه موجودات است)
(2) وهم ها به هيچ يك از صفات او نمى رسند (درك نمى كنند، زيرا او را صفت زائده بر ذات نيست تا وهم آن را دريافته وصف نمايد) و دل ها (عقل ها) او را به كيفيت و چگونگى تصديق نمى نمايند (زيرا او را كيفيتى نيست تا عقل آن را بيان كند) و تجزيه و تبعيض براى او روا نيست (زيرا جزء و تركيب شايسته ممكن است) و چشم ها و دل ها به او احاطه ندارد (زيرا محدود به حدى نيست تا چشم او را ببيند و عقل حقيقتش را درك نمايد.
حضرت در اين چند جمله كوتاه جميع مسائل توحيد را بيان فرموده و منتهى درجه فصاحت و بلاغت را به كار برده و اين يكى از فضائل بزرگ آن بزرگوار است كه ديگران را از آن بهره اى نيست).
[قسمت دوم خطبه]
قسمتى از اين خطبه (در پند و اندرز به مردم) است:
(3) بندگان خدا از موعظه هاى سودمند پند پذيريد، و از علامت هاى درخشنده و آشكار (آيات قرآن كه خير و شر و پيش آمدهایى كه بر اثر معصيت و نافرمانى بر امم سابقه وارد شده بيان كرده) عبرت گيريد، و از هر گونه انذار (عذاب هاى الهى) كه (در قرآن و سنت) وارد شده (از گناه) دورى كنيد، و از يادآورى و پندها (ى پند دهندگان) بهره مند گرديد،
(4) گويا چنگال هاى مرگ (مانند چنگال درندگان) به شما در آويخته است (اجل به شما نزديكست) و علاقه و دلبستگى به آرزو از شما جدا گرديده، و كارهاى سخت رسوا كننده (جان دادن و با دست تهى از اين عالم بيرون شدن و در قبر كه جايگاه وحشت و ترس است سكنى نمودن و مانند اينها) و سوق دادن به جایى (قيامت) كه وارد شدنى است (همه خلائق به آنجا وارد خواهند گشت) شما را فرا گرفته است،
(5) و (در اين راه) با هر كسى يك راننده و يك گواهى دهنده اى است: راننده اى (مرگ) كه او را به محشر می راند، و گواهى دهنده اى (اعضاء و جوارح) كه به كردار (نيك و بد) او گواهى مى دهد.
[قسمت سوم خطبه]
قسمتى از اين خطبه در وصف بهشت است:
(6) بهشت داراى درجه و پايه هايى است كه بر يكديگر برترى دارد، و داراى منزل هايى است كه از هم امتياز دارد (به جهت آنكه مراتب معرفت و كمال اهل ايمان از يكديگر تفاوت دارد، پس هر كس بر حسب كردار و اخلاص خود در دنيا درجه و منزلى را در آنجا دريابد، چنانكه در قرآن كريم س 6 ى 132 مى فرمايد: و لكل درجات مما عملوا و ما ربك بغافل عما يعملون؛ يعنى براى هر يك از مردم به ازای كردارشان پايه هايى است و پروردگار تو از آنچه كه بجا مى آورند بى خبر نيست)
(7) آسايش و خوشى در آن زائل نمى گردد (چنانكه در قرآن كريم س 13 ى 35 مى فرمايد: مثل الجنة التي وعد المتقون تجري من تحتها الأنهار أكلها دائم و ظلها، تلك عقبى الذين اتقوا، و عقبى الكافرين النار؛ يعنى صفت و چگونگى بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده آنست كه زير آن جوی ها جارى است، ميوه آن هميشه باقى و برقرار و سايه آن هميشه گسترده است، آنجا منتهى جايگاه پرهيزكاران است و عاقبت كفار آتش دوزخ باشد) مقيم در آن كوچ نمى كند و از آنجا بيرون نخواهد شد (چنانكه در قرآن كريم س 57 ى 12 مى فرمايد: يوم ترى المؤمنين و المؤمنات يسعى نورهم بين أيديهم و بأيمانهم بشراكم اليوم جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها، ذلك هو الفوز العظيم؛ يعنى روزى را مى بينى كه نور ايمان مردان و زنان كه ايمان آورده اند در پيش رو و جانب راست آنها مى درخشد «اين براى آن است كه نامه اعمال آنان را از پيش و سمت راستشان مى دهند بر خلاف كفار و منافقين كه نامه اعمالشان از پشت سر و طرف چپشان داده می شود» و فرشتگان به آنها مى گويند مژده باد شما را امروز كه در بوستان هایى كه در زير آنها نهرها جارى است وارد مى شويد و در آنها جاويد هستيد و اين براى آنان رستگارى بزرگى است) و جاويد در آن پير نمى شود، و ساكن در آن فقير نمى گردد (زيرا پيرى و فقر مستلزم رنج و ناتوانى است و اين دو در بهشت نيست، چنانكه در قرآن كريم س 35 ى 34 مى فرمايد: و قالوا الحمد لله الذي أذهب عنا الحزن إن ربنا لغفور شكور، ى 35 الذي أحلنا دار المقامة من فضله لا يمسنا فيها نصب و لا يمسنا فيها لغوب؛ يعنى كسانی كه داخل بهشت می شوند مى گويند سپاس خدایى را سزا است كه حزن و اندوه را از ما دور گردانيد، پروردگار ما، آمرزنده گناهكاران و جزاء دهنده سپاسگزاران است، خداوندى كه از فضل و بخشش خود، ما را به جايگاه هميشگى جاى داد كه در آنجا رنج و ناتوانى به ما رو نمى آورد).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)