خطبه شصتم:
امام عليه السلام درباره خوارج فرمود:
(1) بعد از من خوارج را نكشيد، زيرا کسی که مى خواسته حق را به دست آورد و خطا كرده (گمراه شده) مانند كسى نيست كه در راه باطل قدم نهاده و آن را دريافته (سيد رضى فرمايد:) منظور حضرت (از جمله من طلب الباطل فأدركه؛ يعنى کسی که باطل را خواسته و آن را دريافته) معاويه و پيروان او است (حضرت از كشتن خوارج نهى فرموده براى اينكه مقصود اصلى آنها به دست آوردن حق بوده، وليكن براى رسيدن به آن به راه خطا افتاده گمراه شدند، و البته چنين كسانى سزاوار كشتن نيستند برخلاف معاويه و يارانش كه مقصود اصلى آنان باطل بوده و آنها را بايد كشت، چنانكه در سخن پنجاه و ششم فرمود:
فاقتلوه؛ يعنى معاويه را بكشيد. و اما اينكه آن حضرت خوارج را كشت و كشتنشان را بعد از خود نهى فرمود براى اين بود كه آنها پيشقدم در جنگ با آن بزرگوار شده و فتنه و فساد كرده مردم را به بدعت هاى خويش دعوت نموده نيكان را به قتل مى رساندند مانند عبدالله ابن خباب كه از اصحاب امير المؤمنين بود او را كشتند و شكم زنش را كه آبستن بود دريدند، پس نهى از كشتن ايشان در صورتيست كه فتنه و فساد بر پا نكنند و خون ناحق نريزند و اقدام به جنگ ننمايند).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)