خطبه چهل و نهم:
«خطبه ای در توحيد الهى»
(۱) سپاس مخصوص خداوندى است كه داناى به امور پنهانى است (پنهانی ها نزد او هويدا است، پس به آنچه آشكار است به طريق اولى دانا است) و نشانه اى ظاهر و هويدا (جميع موجودات) بر وجود و هستى او دلالت دارد (از روى علامات و آثار ظاهر و پيدا است، زيرا مخلوق به خالق نيازمند است، و نمى شود كه ممكن به خودى خود داراى وجود هستى گردد) و ديدن او با بينایى چشم محال است (زيرا در مكانى نيست تا به چشم ديده شود)
(2) پس چشم کسی که او را نديده (هستى و بودنش را) انكار نمى كند (زيرا آثار هستى او را مى بيند) و دل کسی که هستى او را (از آثار و علامات) دانسته به كنه ذاتش پى نمى برد،
(3) در بلندى (بر همه) برترى دارد، و هيچ چيز از او بالاتر نيست، و در نزديكى (به همه) نزديك است، و هيچ چيز از او نزديكتر نيست، پس (چون به همه احاطه دارد) بلندى او، او را از مخلوقاتش دور نكرده، و نزديكى او خلق را در مكانى با او مساوى و برابر ننموده،
(4) عقل ها را بر حد و نهايت صفت خود آگاه نساخته (زيرا براى صفات كه عين ذات او است حدى نيست) و (لى) آنها را از شناختن خويش به قدر واجب باز نداشته (زيرا عقول اگر چه به كنه ذات و صفات او پى نمى برند ولى به قدر واجب از آثار و علامات به معرفت و شناسايی اش راه برده به او اعتراف كرده اند)
(5) پس او است خداوندى كه آثار و علامات موجوده بر اقرار دل منكر او گواهى مى دهد (كسانی كه خدا را به گفتار و كردار انكار می كنند آثار و علامات موجوده گواهى مى دهد كه در دل به او اقرار دارند) و منزه است خداوند از گفتار آنهایى كه او را به خلق تشبيه می كنند، و كسانی كه او را انكار مى نمايند.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)