كافر: كسى كه اعتقادى به توحيد و نبوت ندارد. 
كافر حربى: كافرى كه با مسلمانان در حال جنگ باشد 
كافر ذمّى: اهل كتاب كه در كشورهاى اسلامى با شرايط مخصوص در پناه حكومت، زندگى مى كنند. 
كافور: ماده اى سفيد رنگ و خوش بو كه بدن ميت مى مالند. 
كبيره: گناه بزرگ 
كتاب: در اصطلاح فقه مقصود «قرآن» است 
كبيسه: هر 4 سال يكبار يك روز به سال اضافه مى شود، كه آن سال را سال كبيسه مى گويند; سالى كه در آن اسفندماه 30 روز باشد. 
كتمان شهادت: پنهان كردن گواهى; از گناهان كبيره 
كثيرالشك: كسى كه زياد شك مى كند. 
كراهت: كارى كه ترك آن بهتر از انجام آن است هر چند براى انجام آن منعى نباشد. كراهت در امور عبادى به معناى كمى ثواب است. 
كفاره: كارى كه انسان براى محو و جبران گناهش انجام مى دهد. 
كفالت: ضمانت; به عهده گرفتن 
كفايت: كافى بودن 
كفيل: ضامن; عهده دار 
كما فى السابق: قبلا; مثل قبل