عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
کد : 18325-139     

«ب»

باقيات صالحات: هر عمل نيك; خوب و شايسته كه ثواب آن باقى بماند.
باكِره: دوشيزه
بالغ: رسيده; دختر يا پسرى كه به سن بلوغ رسيده باشد.
باه: نيروى جنسى
بدل: جانشين; عوض; هرچه به جاى ديگرى واقع شود.
بدعت: نوآورى; در احكام الهى و شرعى طبق ميل و سليقه خود عمل كردن.
بدل از غسل: به جاى غسل; در جايى كه شخص موظف به غسل كردن است اما به آب دسترسى ندارد يا آب برايش ضرر دارد، مى تواند به نيت غسل، تيمم انجام دهد.
بدل از وضو: به جاى وضو; در جايى كه شخص موظف به وضو گرفتن است اما به آب دسترسى ندارد و يا آب برايش مضر است، مى تواند به نيت وضو، تيمم انجام دهد.
برائت ذمّه: در موارد شك، شخص بايد آن عمل را بطورى انجام دهد كه يقين پيدا كند تكليف شرعى خود را انجام داده است.
برات: سندى كه به موجب آن شخصى از ديگرى مى خواهد تا پول معينى را در وقت معينى به شخص يا اشخاصى بپردازد.
بَرَص: پيسى; بيمارى پوستى كه با كم رنگ شدن نواحى محدود و پررنگ تر شدن نواحى مجاور مشخص مى شود.
بُزاق: آب دهان
بَشَره: روى پوست آدمى
بكارت: دوشيزگى; ازاله بكارت: دوشيزگى دختر را برداشتن.
بعيد است: دور از ذهن است.
بعيد نيست: فتوا اين است; مگر اين كه قرينه اى در كلام بر خلاف آن باشد.
بلوغ: رسيدن به سن تكليف; پيدا شدن علائم سه گانه در انسان كه موجب بالغ شدن مى شود.
بول: ادرار
بهائِم: حيوانات چهارپا; جمع بهيمه = حيوان چهارپا
بُهتان: دروغ بستن; دروغى را به كسى نسبت دادن; از گناهان كبيره
بيض: جمع ابيض. ايام البيض: سيزده; چهارده و پانزدهم هر ماه را گويند.
بيع: خريد و فروش; معامله.
بيگارى: كار اجبارى بدون مزد.
بين ركن و مقام: مكانى مقدس در مسجد الحرام بين حجر الاسود و مقام حضرت ابراهيم (س).
بين الطلوعين: فاصله زمانى بين طلوع فجر و طلوع خورشيد.

موارد مرتبط «آ» «ت» «ث» «ج» «ح» «خ» «د» «ذ» «ر» «ز»
نظر شما :
captcha