عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
کد : 18334-937     

ماجراى مباهله‏

«وْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ» (1)

هر كس با تو پس از آن كه آگاه شدى، به مجادله برخيزد، بگو بياييد تا بخوانيم فرزندان خود و فرزندان شما را، زنان خود و زنان شما را، و جان ‏هاى خود و جان ‏هاى شما را، سپس مباهله كنيم و لعنت‏ خدا بر گروه دروغگو قرار دهيم.

مفسران و راويان حديث اجماع دارند به اين‏ كه آيه شريفه فوق در مورد اهل ‏بيت نبوت يعنى امام على و امام حسن و امام حسين و فاطمه‏ عليهم السلام نازل شده است (2) و مراد از كلمه «ابنائنا» در اين آيه حسن و حسين‏ عليهما السلام و مراد از «نسائنا» فاطمه زهرا عليها السلام و مراد از «انفسنا» امام على ‏عليه السلام مى‏ باشد كه در واقع نفس او، نفس رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله است.
 
سبب نزول آيه چه بوده است؟

با حفظ اصل قضيه مباهله، احاديث فراوانى از طريق اهل سنت وارد شده است كه با اندك تغييراتى، به طور خلاصه چنين نقل كرده ‏اند:

پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله چون مسيحيان نجران را براى مباهله دعوت كرد، گفتند به ما مهلتى ده تا درباره آن فكرى كنيم، زمانى كه به خانه خود برگشتند، به «عاقب» كه صاحب رأيشان بود، گفتند: اى عبدالمسيح چه كنيم؟ رأى تو چيست؟ گفت: اى جماعت نصارى! به خدا قسم كه فهميده ايد محمد صلى الله عليه وآله پيامبر و فرستاده الهى است. اينك موضوعى را پيش كشيده كه جداكننده حق از باطل است و هيچ پيامبرى با قوم‏ اش مباهله نكرد جز آنكه كوچك و بزرگ آنان به هلاكت رسيدند، اكنون چنان مى ‏بينم كه اگر شما هم به آن دست زنيد تمام ما هلاك خواهيم شد. صلاح آن است كه با محمد صلى الله عليه وآله قراردادى كنيد و به سوى ديار خود برگشته و به دين خود بوده، روزگار بگذرانيد.

صبح شد و براى مباهله آمدند، پيامبر صلى الله عليه وآله با يك دست، دست حسن عليه السلام و با يك دست، دست حسين‏ عليه السلام را گرفت و فاطمه‏ عليها السلام پشت سر او و على ‏عليه السلام پشت سر فاطمه‏ عليها السلام روان شدند. پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: وقتى من نفرين كردم، شما آمين بگوييد.

اسقف نجران چون پيامبر صلى الله عليه وآله و همراهانش را به آن حال ديد گفت: اى جماعت نصارى! توجه كنيد من چهره‏ هايى را مى ‏بينم كه اگر از خدا در خواست كنند كه كوهى را از جاى خود زائل كند خدا آن كوه را چنان كند. مبادا با آنان مباهله كنيد كه حتما هلاك مى‏ شويد و هيچ نصرانى در روى زمين باقى نمى‏ ماند. 

نصرانيان گفتند: اى ابوالقاسم! رأيمان بر آن است كه با تو مباهله نكنيم. تو را به دين خودت واگذاريم و ما هم بر دين خود ثابت باشيم. حضرت فرمود: تا آنچه به نفع مسلمانان است به نفع شما و آنچه به ضرر ايشان است به ضرر شما هم باشد. آنان امتناع نمودند.

حضرت فرمود: پس شما را دعوت به جنگ مى‏ كنم. گفتند: ما را طاقت جنگ با عرب نيست، ليكن با تو مصالحه مى‏ كنيم كه با ما جنگ نكنى و ما را نترسانى و از دين ‏مان بازندارى، در عوض جزيه بدهيم. در هر سال دو هزار حله، هزار تاى آن در ماه صفر و هزار ديگر در ماه رجب، و سى زره آهنين به تو بدهيم. حضرت همانطور با آنها معامله كرد.

پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: به خدايى كه جانم در دست اوست، هلاكت به اهل نجران نزديك شد و اگر مباهله مى ‏نمودند به صورت ميمون و گراز، مسخ مى‏ شدند و بيابان بر آنان آتش مى ‏شد. تمامى اهل نجران حتى پرنده‏ هاى بالاى درختانشان بيچاره و متأصل مى ‏گشتند و يكسال بيشتر بر نصارى نمى‏ گذشت كه تمامى هلاك مى ‏شدند. (3)

بيان و رفع شبهه‏

چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله در مباهله، به اهل بيتش فرمود كه پس از دعا، آمين بگويند؟

نكته ‏اى كه در اين واقعه تاريخى توجه عده ‏اى را به خود جلب نموده اين است كه چرا حضرت پيامبر صلى الله عليه وآله به اهل بيت‏ عليهم السلام خود فرمود: هنگامى كه من دعا كردم شما آمين بگوييد؟ و آيا اين سخن چنين معنايى را به ذهن متبادر نمى‏ كند كه دعاى رسول خدا صلى الله عليه وآله با وصف مقام و منزلت و خاتميت ايشان - تنها از نظر مقتضى برآورده و از سوى خداوند تضمين شده اما شرط فعليت و تحقق دعاى ايشان نفَس پاك صديقه طاهره‏ عليها السلام است؟ چنان كه ايشان بايد با آمين خود اين فعليت و تحقق را فراهم آورد؟ 

آيا توجه به اين ‏كه اثرگذارى مقتضى در گرو شرط است، پذيرش اين توجيه اهل علم، به اين معنا نيست كه شرط اجابت و قبول دعاى پيامبر صلى الله عليه وآله در جريان مباهله با مسيحيان نجران، آمين فاطمه‏ عليها السلام و بالا رفتن دست‏ هاى مبارك چهار وجود مقدس يعنى على و فاطمه و حسنين‏ عليهم السلام است و در غير اين صورت دعاى پيامبر صلى الله عليه وآله محقق نمى‏ شود؟

در پاسخ به اين گروه توجه آنها را به اين مساله جلب مى ‏كنيم كه در رواياتِ مورد اعتماد و كلمات علماى بزرگ، وجوه ديگرى براى به همراه بردن فاطمه‏ عليها السلام و فرزندانش به مباهله بيان شده است؛ به عنوان نمونه در روايتى مورد اعتماد از امام رضا عليه السلام در پاسخ مأمون - كه درباره برترين فضيلت اميرمؤمنان ‏عليه السلام در قرآن مى ‏پرسيد - چنين آمده است: «آيَة الْمُباهِلَةَ تَدُلَّ عَلى‏ ذلِكَ...» برترين فضيلت اميرمؤمنان عليه السلام در قرآن شريف آيه مباركه مباهله است.

همچنين فرموده ‏اند: يكى از بزرگ‏ ترين علماى دين در پاسخ اين پرسش كه در آيه مباهله قرار دادن زنان و فرزندان در كنار پيامبر صلى الله عليه وآله به چه معنا و مفهوم است؟ چنين پاسخ داده است: اين سبك از قرار دادن زنان و فرزندان در كنار نفسِ نفيس پيامبر صلى الله عليه وآله تاكيد اعتماد و اطمينان قلبى پيامبر صلى الله عليه وآله بر حقانيت موضع و يقين ايشان به درستى دعوتش مى‏ باشد. زيرا وقتى كسى جرأت مى ‏كند تا افزون بر خطر نمودن در كارى به بهاى جان شيرين خود، عزيزترين‏ ها و محبوب ترين ‏ها و پاره‏ هاى جگرش را نيز در راه هدف خويش در معرض خطر قرار دهد.

اقدام به اين كار بزرگ و پرخطر از سويى نشانگر درستى دعوت و صداقت او در گفتار و از سوى ديگر نشان دهنده اعتماد او به نابودى طرف مقابل و خاندان و عزيزان او در صورت حق‏ ستيزى است و او با اين ايمان و يقين به همراه عزيزترين‏ هايش به مباهله بر مى ‏خيزد تا هدف خود را تحقق بخشد و دشمن اصلاح ستيز را يا به راه راست آورد و يا به همراه عزيزانش به بوته هلاكت و نابودى بسپارد. (4)

---------------------------------------------------------------------

1) آل عمران، 61

2) تفسير فخر رازى، ج‏2، ص‏699؛ تفسير بيضاوى؛ تفسير الكشاف زمحشرى، ج 49، ص 1

3) الفصول المهمه مالكى؛ الجواهر طنطاوى، ج‏2، ص‏120؛ فتح القدير شوكانى، ج‏1، ص‏316؛ روح المعانى آلوسى، ج‏3، ص‏167؛ التسهيل لعلوم التنزيل كلبى، ج‏1، ص‏109؛ تفسير ابى‏ السعود محمد بن محمد عمادى، ج‏1، ص‏244؛ احكام القرآن جصاص، ج‏2، ص‏16؛ الجامع لاحكام القرآن قرطبى، ج‏2، ص‏104؛ الجامع البيان طبرى، ج‏3، ص‏213؛ الكبير فخر رازى؛ صحيح مسلم؛ كتاب فضائل الصحابه؛ تفسير جلالين در ذيل آيه؛ الكشاف زمخشرى ج‏1، ص‏49؛ مسند احمد بن حنبل، ج‏1، ص‏185؛ صحيح ترمذى، ج‏2، ص‏166؛ مصابيح السنه بغوى، ج‏2، ص‏201؛ سير اعلام النبلاء علامه ذهبى، ج‏3، ص‏193؛ مدارك التنزيل و حقايق التأويل نسفى، ج‏1، ص‏222

4) فضائل و مصائب حضرت زهرا عليها السلام، تألیف حضرت آيت الله العظمى روحانى (دام ظله)، ص 44 و 45

نظر شما :
captcha