عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
کد : 18329-570     

پاسخ استدلالى آیت الله العظمی روحانی به شبهات موجود درباره بيدار نمودن افراد براى نماز

با توجه به شبهاتی که در جامعه و مخصوصا در بین جوانان در مورد عدم لزوم بیدار نمودن افراد برای نماز مطرح می باشد، حضرت آیت الله العظمی روحانی در رساله ای استدلالی ...

بسم الله الرحمن الرحیم

با توجه به شبهاتی که در جامعه و مخصوصا در بین جوانان در مورد عدم لزوم بیدار نمودن افراد برای نماز مطرح می باشد، حضرت آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی در رساله ای استدلالی و در جهت پاسخگویی به شبهات موجود، به اثبات لزوم بیدار نمودن شخص نائم پرداخته اند که متن کامل آن در ادامه می خوانید :
 
هو العالم; كسى كه وظيفه اش پاسدارى از دين است اگر در مورد بيدار نمودن افراد براى نماز که  وظيفه ای بسيار مهم است، سكوت كند، قطعا موجب ترك اين عمل عظيم خواهد شد. پس در اين حال بر خود لازم ديدم كه مسأله را به خوبى روشن كنم ، لذا از طريق كتاب و سنت، عقيده خود را، در ارتباط با این مسأله اظهار مى نمايم. در كلمات فقهاء به جواز و رجحان آن و بلكه به وجوبش تصريح شده است. که نظر من هم بر وجوب بیدار نمودن شخص نائم هست .

1ـ مفيد (ره) در مسأله جواز اذان قبل از دخول فجر، مى گويد: قبل از دخول وقت گفتن اذان براى بيدار كردن نائم و واداشتن به نماز، مانعى ندارد.
2ـ علامه در اين مسأله بعد از اختيار جواز مى گويد: به عقيده ما در گفتن اذان فائده هست،كه نائم بيدارشود و اقامه نماز نمايد.
3ـ محقق اردبيلى مى فرمايد: در احاديث وارد شده كه تكرار فصول اذان براى انجام جماعت و اخبار ناسى و نائم، جايز است و اين بر جواز ايقاظ نائم براى اقامه نماز، دلالت مى كند.
تعداد ديگرى از فقهاء هم در كلماتشان همين را قبول كرده اند.

و در كتب حديث دو باب آورده شده و در آنها احاديث زيادى است كه به مطلوبيت ايقاظ (بیدار نمودن) نائم دلالت مى كند:

1ـ باب حكم ايقاظ نائم براى نماز، (در ابواب مواقيت صلوة آمده).
2ـ (بابى است در مورد كسى كه نماز شب مى خواند لازم است خانواده اش را متوجه كند و آنها را براى نماز بيدار نمايد.)

به هر حال براى رجحان بيدار كردن و بلكه بر وجوبش چند وجه و دليل وجود دارد:

دليل اول: ادله امر به معروف و نهى از منكر است. دلالت ادله امر به معروف و نهى از منكر بعد از بيان دو مقدمه آشكار مى شود:

مقدمه اول: اين از قواعد قطعى است كه امتناع اختيارى منافى اختيار نيست و براى اين قاعده دو مورد وجود دارد :

1ـ امتناع فعل اختيارى به خاطر عدم تعلق اراده و اختيار به آن، با خود اختيار منافاتى ندارد و اشاعره در اين خصوص مخالفند و به جبر قائل اند، مدعايشان اين است هر فعلى از افعال ممكنات به علتى نياز دارد و آن يا موجود است و يا معدوم، به حسب اول وجود فعل واجب مى شود و نسبت به دومى ممتنع مى گردد. پس هيچ اختيارى نخواهد بود كه توضيح مطلب و پاسخش در محل مناسبى بايد داده شود.

2ـ فعل اختيارى با واسطه، امتناعش به خاطر اختيار واسطه، منافى اختيار نيست، مانند اين كه كسى خودش را از بلندى پرتاب مى كند، سقوط قبل از القاء هم يك كار ممكن است به واسطه قدرتى كه او نسبت به القاء  و عدم آن دارد.

پس امتناع او از اختيار القاء، با اختيار منافاتى ندارد چون همين امتناع خودش به اختيار باز مى گردد و اين مسأله بيشتر در خصوص عقاب و مجازات مورد توجه است و عقلاء مولا را مذمت نمى كنند، اگر چنين شخصى را مجازات كند چون اين كار را درست مى دانند و اما در مورد خطاب، امتناع منافى آن است هر چند كه با اختيار است و در اين مورد ابوهاشم مخالف است زيرا وى معتقد است كه امتناع اختيارى، با اختيار در خطاب هم منافاتى دارد و احدى از عقلاء در عدم منافاتش، با اختيار اختلافى ندارد.

مقدمه دوم: گاهى قدرت اصلا دخالتى در ملاك حكم ندارد بلكه خود فعل به مصلحت توصيف مى شود مكلف قادر باشد يا نباشد، و در اين مورد، مسئله قدرت، يك شرط عقلى است.

و گاهى قدرت شرط و دخيل در ملاك حكم و هم چنين توصيف فعل را به مصلحت بودن به خود اختصاص مى دهد، در اين مورد قدرت، شرط شرعى مى گردد، مانند باب وضوء، كه قدرت داشتن بر وجود آب، شرط شرعى است كه اين از آيه كريمه (1) هم استفاده مى شود ليكن به قرينه آنچه در تفصيل موجود، در ميان، (وجدان الماء، و عدم وجدان آن) آمده، بر واجب بودن وضوء و غسل در صورت اول، و تيمم در صورت دوم دلالت دارد.

و اما مقام، يعنى وجوب نماز بر نائم، از قبيل اولى است به اين معنا كه نائم در حال نوم به خاطر قدرت نداشتن بر نماز، نسبت به آن مكلف نمى باشد، ولى قدرت در وجوب نماز شرعاً هيچ تأثير ندارد بلكه تقيد به حكم عقل است چون اطلاق ادله وجوب نماز را شامل مى شود، روى همين قاعده، كسى كه قدرت را مؤثر در حكم نمى داند، نسبت به حكم و تكليف براى غير مقدور مانعى نمى بيند و هنگامى كه بر اين مطلب ثمره عملى مترتب شود، (كه ما هم بعيد ندانستيم) شكى در وجوب صلاة بر نائم نيست، و اين مضافاً بر دليل وجوب قضاء برنائم، كه متوقف بر صدق فوت است و تفاوت نمى كند، فائت، خود واجب باشد يا ملاك ملزم آن. بنابراين ترديدى نيست كه نماز نسبت به نائم ملاك ملزم دارد ولى عدم قدرت او در حال خواب منشأ مى گردد براى عدم حكم به وجوب، بعد از آنكه اين دو مقدمه ملاحظه گرديد.

ظاهر مى شود كه كسى كه مى خوابد و مى داند يا احتمال مى دهد كه براى نماز صبح بيدار نمى شود چنانچه بيدار نشود و نماز ترك شود مستحق عقاب مى شود و او از خداوند دور مى گردد، پس ادله امر به معروف و نهى از منكر، به اطلاق يا به فحوى بر وجوب ايقاظ نائم دلالت مى كند تا نمازش را اقامه كند و معاقب نشود.

دلیل دوم: به علاوه عقل هم به حسن امر به معروف و نهى از منكر حكم مى كند و همين حكم مستلزم آن است كه شرعاً هم به اين دو موضوع امر شود. به خاطر ملازمه اى كه در ميان حكم عقل و حكم شرع وجود دارد، همين عقل مستقلا بر خوبى نجات دادن كسى از عقاب و دورى از پروردگار، حكم مى كند. اين را هم مى توان وجه ديگرى، بر وجوب بيدار كردن نائم، غير از ادله امر به معروف لفظى قرار داد، چون براى خودش دليل است.

دليل سوم: بيدار كردن رجحان دارد، چون بدين وسيله در حق نائم احسان مى شود و عذاب از او رفع مى گردد و تعاون بر عمل خير است و غير از اين از عناوينى كه در شريعت به مقتضاى اطلاق احاديث مطلوبيت دارند. پس تمام آن روايات بر مطلوب بودن بيدار كردن دلالت دارد.

دليل چهارم: آيه كريمه: (ولتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون) (2) ظاهر آيه بر وجوب دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر دلالت مى كند و در ذيل آن تأكيد مى كند كه رستگارى و سعادت اجتماع و اصلاحشان بر اين است كه منحرفين از طريق حق بسوى آن، دعوت شوند و كسانى كه در پرتگاه سقوط واقع شده اند آنها را نجات دهند و خلاصه آيه شريفه رستگارى را در دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر محصور كرده است و بديهى است كه نماز براى نائم خير است و بيدار كردنش دعوت به خير است پس به دليل همين حكم در آيه، بيدار كردن واجب مى شود.

دليل پنجم: نصوص زيادى كه به اين مسئله تصريح دارند.

1ـ صحيح معاوية عن الامام الصادق (ع) قال لى، اقرأ فى الوتر فى ثلاثتهن بقل هو الله و سلم فى الركعتين توقظ الراقد و تأمر بالصلاة (3).
2ـ معتبره الاخرعنه (ع) فى التسليم فى ركعتى الوتر ـ فقال توقظالراقد و تكلم بالحاجة (4).
3ـ معتبريعقوب بن سالم بن ابى عبدالله(ع)عن الرجل يقوم من آخر الليل فيرفع صوته بالقرآن، فقال (ع): ينبغى للرجل اذا صلى فى الليل ان يسمع اهله لكى يقوم النائم و يتحرك المتحرك (5). (و اين حديث در علل و نظيرش در تهذيب آمده است). (6)
4ـ و خبر الجعفريات باسناده عن جعفر بن محمد عن ابيه عليهما السلام ـ قال ان عليا (ع) كان يخرج الى صلاة الصبح و فى يده درة فيوقظ الناس بها فضربه ابن ملجم لعنه الله ـ الخبر (7)
5ـ و نحوه خبر قرب الاسناد عن السندى بن محمد البزاز عن ابى البخترى عن جعفر بن محمد عن ابيه (ع).
6ـ خبر لوط بن يحيى عن اشياخه و اسلافه فى خبر طويل فى كيفية شهادة اميرالمومنين على (ع) الى ان قال ـ و كان صلوات الله عليه اذا اذن لم يبق فى بلدة الكوفة بيت الا اخترقه صوته الخبر (8).
7ـ خبر ابى سعيد الخدرى عن النبى (ص): اذا ايقظ الرجل اهله من الليل فتوضئا وصليا، كتبا من الذاكرين الله و الذاكرات (9).
8ـ خبر البكرى در بيان شهادت اميرالمؤمنين (ع) كه راوى گويد: و كان من كرم اخلاقه(ع)انه يتفقد النائمين فى المسجد و يقول للنائم الصلاة يرحكم الله، الصلاة مكتوبة عليك الخ (10)
9ـ خبر عبدالرحمن الوارد فى الدعاء و السواك عند القيام بالليل ـ و كان ابوعبدالله (ع) اذا قام آخر لليل يرفع صوته حتى يسمع اهل الدار (11).
10ـ و خبر القطب الراوندى فى لب اللباب عن النبى (ص)، رحم الله عبداًقام من الليل فصلى و ايقظ اهله فصلوا (12).
11ـ خبر محمد بن يحيى الصولى قال حدثنى امى و اسمها عذر ـ قال اشتريت مع عدة جوار من الكوفة و كنت من مولداتها قالت فحملنا الى المأمون و كنا فى داره فى جنة من الأكل والشرب و الطيب و كثرة الدنانير فوهبنى المأمون للرضا (ع) فلما صرت فى داره فقدت جميع ما كنت فيه من النعيم و كانت علينا قيمة، 1ـ تنبهنا بالليل 2ـ و تأخذ نا بالصلاة و كان ذلك من اشد شىء علينا (13).

دليل ششم: ممكن است بر موضوع مذكور استشهاد شود به نصوصى كه در اذان وارد شده.

1ـ احاديثى كه دلالت مى كند بر جواز اذان قبل از دخول وقت در هنگام صبح مانند معتبر ابن سنان در مورد صدا زدن قبل از طلوع فجر ملاحظه شود. حضرت در اين رابطه فرمود: عيب ندارد ولى سنت اين است كه به موقع فجر اين كار انجام داده شود و همين عمل (يعنى اذان قبل از فجر) به نفع همسايگان مى انجامد (14).
2ـ معتبرة ديگر از امام صادق (ع) قال قلت له، ان لنامؤذنا يؤذن بالليل فقال (ع) اما ان ذلك ينفع الجيران لقيا مهم الى الصلاة، و اما السنة فانه يتادى مع طلوع الفجر (الخبر) به حضرت عرض كردند ما مؤذنى داريم كه در شب (قبل از طلوع فجر) اذان مى گويد فرمود: اين كار به سود همسايه ها تمام مى شود چون به نماز برمى خيزند، و اما سنت اين است كه اذان با طلوع فجر همزمان باشد (15).
و به اين حديث عده اى از فقهاء مانند، مفيد و علامه ،در جواز ايقاظ نائم و مطلوبيت آن استناد نموده اند.
3ـ آنچه بر تكرار فصول دلالت مى كند، مقصود اينكه همه (حى على الفلاح) را، به جاى (الصلاة خير من النوم) در اذان صبح بگويند و محقق اردبيلى به آن در جوز ايقاظ استدال نموده.
4ـ حديثى كه دلالت دارد بر استحباب قيام مؤذن در مكان مرتفع، و اين كه وى بايد صداى مناسب اذان را داشته و با صداى بلند گويد (16).
5ـ از ميان نصوصات، آن حديثى كه در مورد حضرت امير المؤمنين على (ع) وارد شده كه حضرت هر وقت اذان مى گفت در شهر كوفه منزلى پيدا نمى شد كه صداى ايشان را نشنود (17).
6ـ احاديثى كه متضمن اين معناست كه در اذان صبح جايز است اين جمله را گفتن (الصلاة خير من النوم) يا بعد از (حى على الصلاة) و يا بعد از اتمام اذان، نه به نسبت اين كه آن از وظايف و شئونات نماز است، بلكه بخاطر ايقاظ نائم است كه در معناى اين جمله آمده است (18).

محمد صادق حسيني روحاني

-------------------------------------------------------------------------------

1- مائده/ 9 ـ نساء /43.
2- آل عمران / 104
3- التهذيب ج 2/128
4- مصدر سابق
5- جامع احاديث الشيعه ج 7/173
6- جامع احاديث الشيعه ج 4/221
7- مصدر سابق
8- جامع احاديث الشيعه ج 4/699
9- مجمع البيان 4/358
10- جامع احاديث الشيعه 7/175
11- جامع احاديث الشيعه، 7/174
12- مستدرك الوسائل باب 49 من ابواب مواقب الصلواة 84
13- نفس المصدر 174
14- وسايل باب 8 من ابواب الاذان و الاقمة حديث 8 ـ 7
15- وسايل باب 23 من ابواب الازان و الاقامة و باب 22 حديث 2
16- وسايل باب 16 من ابواب الاذان و الاقامة
17- جامع احاديث الشيعه ج 4 ص 700
18- وسايل باب 22 من ابواب الاذان و الاقامة.

موارد مرتبط پیام تشکّر و قدردانی بابت ارسال پیام‌های تسلیت و ابراز همدردی‌ به مناسبت ارتحال مرجع مجاهد مرحوم آیت‌اللّه العظمی سیّدمحمّدصادق حسینی روحانی(ره) سخنی درباره تقلید و وظیفه مقلّدان حضرت آیت‌اللّه العظمی سیّدصادق روحانی(قدس سره) پس از رحلت ایشان» گفتاری از آیت الله مصطفی مصری العاملی درباره مرجع مجاهد حضرت آیت‌اللّه العظمى سیّدصادق روحانى(قدّس سرّه) مراسم تشییع و وداع با پیکر آیت الله العظمی روحانی بيانيه وكيل عام حضرت آيت الله العظمى روحانى مرجع مجاهد آيت الله العظمى روحانى به ملكوت اعلى پيوست پیام تسلیت دفتر آیت الله العظمی روحانی در پی رحلت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حکم شرعی دریافت واکسن برای افراد با مشاغل مختلف تولید نرم افزار اندرویدی مجموعه آثار فقهی و اصولی حضرت آیت الله العظمی روحانی دام ظله تولید نسخه جدید ویندوزی مجموعه آثار آیت الله العظمی روحانی دام ظله
نظر شما :
captcha