خطبه دویست و سی و ششم:
از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه در آن چگونگى حال خود را بعد از هجرت پيغمبر صلى الله عليه و آله (از مكه به مدينه) و ملحق شدن خويش را به آن حضرت بيان مى فرمايد:
(1) پس (از آنكه پيغمبر اكرم از مكه به مدينه هجرت نمود و مرا امر فرمود كه شب حركت در بستر او خوابيدم و بامداد آن مشركين دانستند كه پيغمبر تشريف برده و کسی که در بستر خوابيده من بودم، سه روز بعد از هجرت آن حضرت پياده در پى او روانه شدم، و) راهى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت پيروى مى نمودم، پس هر گام بر ياد او مى نهادم (و در هر منزلى از او سراغ مى گرفتم) تا به عرج (موضعى بين مكه و مدينه) رسيدم (هر جا كه از آن بزرگوار نشان مى گرفتم همان جا قدم نهاده در دنبال حضرتش مى آمدم تا در قباء «نام موضعى نزديك مدينه از طرف جنوب» حضورش را درك نموده به اتفاق به مدينه به ابى ايوب خالد ابن يزيد انصارى وارد شديم. سيد رضى مى فرمايد:) اين جمله در سخن درازى است (كه از آن حضرت روايت شده، بعد از آن مى فرمايد:) فرمايش آن حضرت عليه السلام: فأطأ ذكره يعنى گام بر ياد او مى نهادم، از سخنى است كه آن به منتهى درجه اختصار و فصاحت رسيده، و (از اين سخن) اراده فرموده كه من از ابتداى بيرون شدنم (از مكه) تا به عرج رسيدم از آن حضرت صلى الله عليه و آله خبر مى گرفتم، پس اين كلام را براى چنين كنايه شگفتى آورده (و معنى كنايه آنست كه شخص منظورى را به لفظى بيان كند كه آن لفظ صريحا دلالت بر آن نداشته باشد، چنان كه امام عليه السلام در اينجا مى فرمايد: گام بر ياد او مى نهادم كنايه از اينكه در همه جا از آن بزرگوار سراغ مى گرفتم و در پى حضرتش آمده يك قدم بيراهه نمى رفتم).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)